حرف های عجیب و مرموز بچه ها👀🤐🤐👽🎃♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️🧠🧠🧠🧠🦠 صفحه 3

عطیه___هستم

عضویت: 1402/07/09

تعداد پست: 13909

وااای😐😐🏃🏃🏃🏃🏃🏃🏃

بعد گفتم کدوم آقا؟ شروع کرد به گفتن مشخصاتش

قلبم گرفت ی لحظه😐

بعد اون شب به خودم دلداری دادم که شاید بچه خیالاتی شده الان که دوستان اینا رو گفتن باز ترسیدم 😶

ما سبز تر از تمام تبر هایی که خورده ایم ادامه می دهیم :)

1402/09/12

|

17:06

___shadow___

عضویت: 1402/01/27

تعداد پست: 3366

آی جونمممم....انشالا ک حرفش حقیقت بشه

انشاءالله

میشه لطفا یه صلوات برای سلامتی پدر و مادرم بفرستین🙏🌹❤️|||چنگیزخان نتوانست بخارا را تسخیر کند نامه ای نوشت که هرکس با ما باشد در امان است !اهل بخارا دو گروه شدند ، یک گروه مقاومت کردند و گروه دیگر با او همراه شدندچنگیزخان به آن ها نوشت: باهمشهریان مخالف بجنگید ، و هر چه غنیمت به‌دست آوردید، از آن شما باشد و حاکمیت شهر را نیز ایشان پذیرفتند و آتش جنگ بین این دو گروه مسلمان شعله‌ور شد...و در نهایت، گروه مزدوران چنگیز خان پیروز شدنداما شکست بزرگ آن بود که او دستور داد گروه پیروز خلع سلاح و سربریده شوند!چنگیز گفته‌ی مشهورش را گفت: اگر اینان وفا می‌داشتند، به خاطر ما بیگانگان به برادرانشان خیانت نمی‌کردند! این عاقبت خود فروشان است.الكامل في التاريخ/ عزالدین بن اثیر/

1402/09/12

|

17:06

نی_نی_یار_حذف_جاری

عضویت: 1402/08/24

تعداد پست: 3462

واویلا

عجیب غریبه

مثلا میگه فلانی فلان کارو باهام میکنه خسته شدم از دستش یه اسم میاره که اسمه هم عجیب غریبع بعد میگم اینی که میگی کیه به یه جا اشاره میکنه که هیجکی نیست

1402/09/12

|

17:06

مدیر استارتر

عضویت: 1402/04/17

تعداد پست: 978

بعد گفتم کدوم آقا؟ شروع کرد به گفتن مشخصاتش قلبم گرفت ی لحظه😐 بعد اون شب به خودم دلدا ...

چیا میگف😐

نمونه کارای عروس و همراه منو توپیج من ببین و لذت ببر..(خدمات میکاپ و شنیون عروس به خانومای بی بضاعت زنجانی رایگانه).❤️ zahra_babakhaniiii

1402/09/12

|

17:07

jahanamzibast

عضویت: 1402/06/06

تعداد پست: 439

پسر بزرگم وقتی دو ساله بود یه جوری از خواب می پرید وجیغ میزد که فکر میکردیم ماری چیزی نیشش زده ترسناک ترین فریادها دلیلش وهیچ وقت نفهمیدم ...

میگن سکوت بهترین چیز در مقابل دهان دریده هاس امتحان کردم خیلی ولی جواب نداد .(به کارما معتقدم خیلی🍁).

1402/09/12

|

17:07

مدیر استارتر

عضویت: 1402/04/17

تعداد پست: 978

عجیب غریبه مثلا میگه فلانی فلان کارو باهام میکنه خسته شدم از دستش یه اسم میاره که اسمه هم عجی ...

والا من ترسیدم الان😐

نمونه کارای عروس و همراه منو توپیج من ببین و لذت ببر..(خدمات میکاپ و شنیون عروس به خانومای بی بضاعت زنجانی رایگانه).❤️ zahra_babakhaniiii

1402/09/12

|

17:07

عطیه___هستم

عضویت: 1402/07/09

تعداد پست: 13909

چیا میگف😐

گفت موهاش بلنده و کت مشکی داره🥲

ما سبز تر از تمام تبر هایی که خورده ایم ادامه می دهیم :)

1402/09/12

|

17:08

مدیر استارتر

عضویت: 1402/04/17

تعداد پست: 978

پسر بزرگم وقتی دو ساله بود یه جوری از خواب می پرید وجیغ میزد که فکر میکردیم ماری چیزی نیشش زده ترسنا ...

عزیزمممم شاید از چیزی ترسیده بوده

نمونه کارای عروس و همراه منو توپیج من ببین و لذت ببر..(خدمات میکاپ و شنیون عروس به خانومای بی بضاعت زنجانی رایگانه).❤️ zahra_babakhaniiii

1402/09/12

|

17:09

مدیر استارتر

عضویت: 1402/04/17

تعداد پست: 978

گفت موهاش بلنده و کت مشکی داره🥲

🤐🤐🤐🤐

نمونه کارای عروس و همراه منو توپیج من ببین و لذت ببر..(خدمات میکاپ و شنیون عروس به خانومای بی بضاعت زنجانی رایگانه).❤️ zahra_babakhaniiii

1402/09/12

|

17:09

نی_نی_یار_حذف_جاری

عضویت: 1402/08/24

تعداد پست: 3462

والا من ترسیدم الان😐

اره پیش بینیم میکنه چندروز پیش داشت زمان ازدواج بچه های فامیلو میگفت

1402/09/12

|

17:10

مدیر استارتر

عضویت: 1402/04/17

تعداد پست: 978

اره پیش بینیم میکنه چندروز پیش داشت زمان ازدواج بچه های فامیلو میگفت

چه جالب😂😂😂

نمونه کارای عروس و همراه منو توپیج من ببین و لذت ببر..(خدمات میکاپ و شنیون عروس به خانومای بی بضاعت زنجانی رایگانه).❤️ zahra_babakhaniiii

1402/09/12

|

17:11

jahanamzibast

عضویت: 1402/06/06

تعداد پست: 439

عزیزمممم شاید از چیزی ترسیده بوده

اخه هر شب از چی ...ولی خونمون بعضی موقع ها از سقفش صدای دویدن اسب میومد ...اون موقع اصلا بعضی چیزا به فکرمم نمی رسید ..

میگن سکوت بهترین چیز در مقابل دهان دریده هاس امتحان کردم خیلی ولی جواب نداد .(به کارما معتقدم خیلی🍁).

1402/09/12

|

17:13

tofanabi66

عضویت: 1401/01/30

تعداد پست: 1638

پسر منم میرفت تو اتاق فقط به یه گوشه خیر میشد..بعد با خجالت یه لبخند میزد سرشو مینداخت پایین..فقط هم یه گوشه بالای اتاق رو دیوار...منم در اتاق میبستم تا دیگه حواسش پرت بشه..یادش بره..اما وقتی در باز بود ناخودآگاه بر میگشت نگاه میکرد میخندید..اوایل ترسیدم‌‌..بعد دیگه عادت کردم..🙂الان که بزرگترش شده زیاد توجه نمیکنه...اما بیشتر میره تو اون اتاق

1402/09/12

|

17:13

گندمی۱۴۰۰

عضویت: 1402/06/08

تعداد پست: 1539

پسر منم میرفت تو اتاق فقط به یه گوشه خیر میشد..بعد با خجالت یه لبخند میزد سرشو مینداخت پایین..فقط هم ...

نپرسیدی چی میبینه

1402/09/12

|

17:15