2777
2789

قضیه برمیگرده به چهارسالو نیم پیش

کاش پام شکسته بود نمی‌رفتم عروسی خواهرش💔

همون شب ازم خوشش اومده بود ولی من، نمیدونستم اما حس میکردم از نگاهاش حرکاتش و...


چهارمله بعداز اون عروسی خالم می‌ره خونه یکی از دایی هام از زبونش در می‌ره و میگه پسرم از غزل خوشش اومده شب و روز نمیزارع واسمون همش تو فکرشه می‌خوابم بریم خواستگاریش،

فامیلای ما از صدسال پیش تا الان از کوچیک بگیر تا بزرگ یه مشت آدم عقده ای بد دل دلشون سیاه چشم دیدن شادی و لبخند و خوشبختی کسیو ندارن همسن دستشون تو خرافات و دعا و طلسمه تمام وقتشونو صرف زمین زدن هم میکنن، خلاصه همین حرف از دهن خالم که پریده بوده بچه های همون داییم شروع میکنن به داد و بیداد اره دختره با پسره بوده دروغ میگید اینا همه جوره باهم بودن خلاصه پخش میشه بقیه خاله هام و... همشون یکی دوتا دختر مجرد دم بخت دارن و یکم حسودن نمیگم ازدواج چیز شاخیه ولی واسه مغز پوسیده و زنگ زده اونا شاخه و قطعا باتوجه به مغز زنگ زدشون حسادت منو کرده بودن خلاصه...

اسفند۹۹ روز دوشنبه ساعت ده صبح هیچوقت یادم نمیره، دیگه اون آدم سابق نشدم💔 آرزوهام پودر شد، خدایا میبینی؟ من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاست💔 ثانیه به ثانیه که میگذره قلبم بیشتر مچاله میشه💔مادرم اشک هامو که میبینه دلش می‌شکنه💔از بابام متنفرم که باعث  این حال  بدم شد💔 از خدا پرسیدن بدترین عذاب واسه یه انسان مظلوم چیه؟ گفت بال هاش شکسته بشه💔 امام حسین آخرین امیدم به توعه یادته چهل شب برات نماز شب خوندم به حرمت همونا نجاتم بده💔روزگار بدی رو میگذرونم برام دعاکنید شاید نفس یکی از شما حق باشه💔الان حاضرم همه چیزمو بدم فقط خوب بشم💔افسردگی لعنت بهت💔تا ابد حسرت دندونپزشکی شهید بهشتی موند رو دلم💔خدایا تروخدا😭😭😭باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم، دل بشود⁦❤️⁩                                                «چه بسیار تقدیرها که به تدبیرها میخندند»من این جمله رو زندگیش کردم💔                                         من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاس🙃💔            ما همیشه از کسایی که دوسشون داریم ضربه میخوریم💔 شدم مثل دختر بچه ای که تنهایی با عروسکاش بازی می‌کنه💔  گاهی وقتا از تنهایی و شدت غم شده شش ماه اصلا از خونه بیرون نرفتم پس با من از تنهایی و غم حرف نزن💔 میگن دردی که تورو نکشه قوی ترت می‌کنه ولی من میگم می‌کشه ولی جوری که هر ثانیه می‌میری💔 خدایا من از درگاهت با دل شکسته چشم گریون و قلب پراز درد نا امید و دست خالی برگشتم💔

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خلاصه خالم از خجالت اصلا یه مدت خواستگاریم انداخته بوده عقب حالا منو و مامانمم از دنیا بیخبر 

خواهر بزرگم از بچگی با من لج بود به دلایل نامعلوم و بی دلیل در کل از هیچکی خوشش نمیاد یکم دلش سیاهه و کینه ای هست، خلاصه یک روز دقیقا یادمه دوشنبه ده صبح سال99🙂 هیچوقت یادم نمیره تو اتاقم بودم وارد شد مستقیم اومد تو اتاقم موهامو کشید و دعوای بدی راه انداخت و گفت تو هرزه ای تو بدکاره ای تو با پسر خالم بودی و... منم شوکه بودم جیغ میزدم میگفتم چی داری میگی 

دقیقا من همونجا از قضیه پسرخالم و خواستگاریم و اختلافات فامیل خبردار شدم دختر خاله جز جیگر گرفتم فوری پیام و کلی تهمت به خواهرم و خواهربزرگمم چون زیاد باهام خوب نبود یکمم حرف اونا و باور کرده بود

بدبختی من از همینجا شروع شد ادامه...

اسفند۹۹ روز دوشنبه ساعت ده صبح هیچوقت یادم نمیره، دیگه اون آدم سابق نشدم💔 آرزوهام پودر شد، خدایا میبینی؟ من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاست💔 ثانیه به ثانیه که میگذره قلبم بیشتر مچاله میشه💔مادرم اشک هامو که میبینه دلش می‌شکنه💔از بابام متنفرم که باعث  این حال  بدم شد💔 از خدا پرسیدن بدترین عذاب واسه یه انسان مظلوم چیه؟ گفت بال هاش شکسته بشه💔 امام حسین آخرین امیدم به توعه یادته چهل شب برات نماز شب خوندم به حرمت همونا نجاتم بده💔روزگار بدی رو میگذرونم برام دعاکنید شاید نفس یکی از شما حق باشه💔الان حاضرم همه چیزمو بدم فقط خوب بشم💔افسردگی لعنت بهت💔تا ابد حسرت دندونپزشکی شهید بهشتی موند رو دلم💔خدایا تروخدا😭😭😭باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم، دل بشود⁦❤️⁩                                                «چه بسیار تقدیرها که به تدبیرها میخندند»من این جمله رو زندگیش کردم💔                                         من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاس🙃💔            ما همیشه از کسایی که دوسشون داریم ضربه میخوریم💔 شدم مثل دختر بچه ای که تنهایی با عروسکاش بازی می‌کنه💔  گاهی وقتا از تنهایی و شدت غم شده شش ماه اصلا از خونه بیرون نرفتم پس با من از تنهایی و غم حرف نزن💔 میگن دردی که تورو نکشه قوی ترت می‌کنه ولی من میگم می‌کشه ولی جوری که هر ثانیه می‌میری💔 خدایا من از درگاهت با دل شکسته چشم گریون و قلب پراز درد نا امید و دست خالی برگشتم💔

خواهرم با دروغاش تهمتاش زندگیمو جهنم کرد یعنی فامیل دیگه خفه خون گرفتن و خواهرم جای همه اونارو پر کرد

میومد پیش بابام ساعت ها دروغ می‌گفت و بابام هم با من بد بود هیچکسی حرف منو باور نمی‌کرد به جز مادرم💔

عید شد دقیقا عقد1400 هفت فروردین ساعت هشت شب من تصمیم گرفتم با مامانم برم پاساژ شهر یکم حالم خودم عوض شه وارد پاساژ شدم تمام بدنم آتیش گرفت یه خارش و سوزش و یه داغی شدیدی بدنمو گرفت

اسفند۹۹ روز دوشنبه ساعت ده صبح هیچوقت یادم نمیره، دیگه اون آدم سابق نشدم💔 آرزوهام پودر شد، خدایا میبینی؟ من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاست💔 ثانیه به ثانیه که میگذره قلبم بیشتر مچاله میشه💔مادرم اشک هامو که میبینه دلش می‌شکنه💔از بابام متنفرم که باعث  این حال  بدم شد💔 از خدا پرسیدن بدترین عذاب واسه یه انسان مظلوم چیه؟ گفت بال هاش شکسته بشه💔 امام حسین آخرین امیدم به توعه یادته چهل شب برات نماز شب خوندم به حرمت همونا نجاتم بده💔روزگار بدی رو میگذرونم برام دعاکنید شاید نفس یکی از شما حق باشه💔الان حاضرم همه چیزمو بدم فقط خوب بشم💔افسردگی لعنت بهت💔تا ابد حسرت دندونپزشکی شهید بهشتی موند رو دلم💔خدایا تروخدا😭😭😭باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم، دل بشود⁦❤️⁩                                                «چه بسیار تقدیرها که به تدبیرها میخندند»من این جمله رو زندگیش کردم💔                                         من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاس🙃💔            ما همیشه از کسایی که دوسشون داریم ضربه میخوریم💔 شدم مثل دختر بچه ای که تنهایی با عروسکاش بازی می‌کنه💔  گاهی وقتا از تنهایی و شدت غم شده شش ماه اصلا از خونه بیرون نرفتم پس با من از تنهایی و غم حرف نزن💔 میگن دردی که تورو نکشه قوی ترت می‌کنه ولی من میگم می‌کشه ولی جوری که هر ثانیه می‌میری💔 خدایا من از درگاهت با دل شکسته چشم گریون و قلب پراز درد نا امید و دست خالی برگشتم💔

هر لحظه حالم بدتر میشد 

گفتم مامان اینکار یه چیزی داخل لباسم میشم زده مثل عقرب یا زنبور باید لباسمو در بیارم 

رفتیم سمت سرویس بهداشتی لباسمو درآوردم هرچقدر تکونش دادم هرچقدر نگاه کردم هیچی نبود هیچی حتی بدنمم قرمز نبود همون لحظه داغی و خارش و... همه چی رفع  شد لباسمو پوشیدم اومدیم بیرون روبروی سرویس بهداشتی پاساژ یه صندلی بود من نشستم آب بخورم خیلی بدو بدو کرده بودم برسم ترسیده بودم چیزی نیشم زده  خلاصه همینجور که آب میخوردم

اسفند۹۹ روز دوشنبه ساعت ده صبح هیچوقت یادم نمیره، دیگه اون آدم سابق نشدم💔 آرزوهام پودر شد، خدایا میبینی؟ من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاست💔 ثانیه به ثانیه که میگذره قلبم بیشتر مچاله میشه💔مادرم اشک هامو که میبینه دلش می‌شکنه💔از بابام متنفرم که باعث  این حال  بدم شد💔 از خدا پرسیدن بدترین عذاب واسه یه انسان مظلوم چیه؟ گفت بال هاش شکسته بشه💔 امام حسین آخرین امیدم به توعه یادته چهل شب برات نماز شب خوندم به حرمت همونا نجاتم بده💔روزگار بدی رو میگذرونم برام دعاکنید شاید نفس یکی از شما حق باشه💔الان حاضرم همه چیزمو بدم فقط خوب بشم💔افسردگی لعنت بهت💔تا ابد حسرت دندونپزشکی شهید بهشتی موند رو دلم💔خدایا تروخدا😭😭😭باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم، دل بشود⁦❤️⁩                                                «چه بسیار تقدیرها که به تدبیرها میخندند»من این جمله رو زندگیش کردم💔                                         من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاس🙃💔            ما همیشه از کسایی که دوسشون داریم ضربه میخوریم💔 شدم مثل دختر بچه ای که تنهایی با عروسکاش بازی می‌کنه💔  گاهی وقتا از تنهایی و شدت غم شده شش ماه اصلا از خونه بیرون نرفتم پس با من از تنهایی و غم حرف نزن💔 میگن دردی که تورو نکشه قوی ترت می‌کنه ولی من میگم می‌کشه ولی جوری که هر ثانیه می‌میری💔 خدایا من از درگاهت با دل شکسته چشم گریون و قلب پراز درد نا امید و دست خالی برگشتم💔

روبروی صندلیه دوتا مغازه بود یکی شال فروشی بود کنار دستش یه مغازه پیرهن مردونه و... می‌فروخت پسر خالم دقیقا از کنارمون رد شد متوجه حضور ما نبود وارد مغازه شد ولی آخرش تو مغازه بود و مارو دید یادمه من از ترس بلاهایی که تو اون یکماه سرم آورده بودن سریع فلنگو بستم و به مامانمم گفتم زودباش بدو بزن بیرون

اسفند۹۹ روز دوشنبه ساعت ده صبح هیچوقت یادم نمیره، دیگه اون آدم سابق نشدم💔 آرزوهام پودر شد، خدایا میبینی؟ من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاست💔 ثانیه به ثانیه که میگذره قلبم بیشتر مچاله میشه💔مادرم اشک هامو که میبینه دلش می‌شکنه💔از بابام متنفرم که باعث  این حال  بدم شد💔 از خدا پرسیدن بدترین عذاب واسه یه انسان مظلوم چیه؟ گفت بال هاش شکسته بشه💔 امام حسین آخرین امیدم به توعه یادته چهل شب برات نماز شب خوندم به حرمت همونا نجاتم بده💔روزگار بدی رو میگذرونم برام دعاکنید شاید نفس یکی از شما حق باشه💔الان حاضرم همه چیزمو بدم فقط خوب بشم💔افسردگی لعنت بهت💔تا ابد حسرت دندونپزشکی شهید بهشتی موند رو دلم💔خدایا تروخدا😭😭😭باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم، دل بشود⁦❤️⁩                                                «چه بسیار تقدیرها که به تدبیرها میخندند»من این جمله رو زندگیش کردم💔                                         من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاس🙃💔            ما همیشه از کسایی که دوسشون داریم ضربه میخوریم💔 شدم مثل دختر بچه ای که تنهایی با عروسکاش بازی می‌کنه💔  گاهی وقتا از تنهایی و شدت غم شده شش ماه اصلا از خونه بیرون نرفتم پس با من از تنهایی و غم حرف نزن💔 میگن دردی که تورو نکشه قوی ترت می‌کنه ولی من میگم می‌کشه ولی جوری که هر ثانیه می‌میری💔 خدایا من از درگاهت با دل شکسته چشم گریون و قلب پراز درد نا امید و دست خالی برگشتم💔

شوکه شده بودم 

مامانم یهو گفت پناه بر خدا پناه بر خدا گفتم چته؟

گفت این قدرت خدارو میبینی؟ چرا یهو حالت بد شد و خدا تو رو  سر راهش قرار داد چرا ؟

گفتم ول کن مامان تو هم توهم زدی 

ولی من از آینده خبر نداشتم چونکه واقعا قدرت تقدیر بود🙂 ادامه داره

اسفند۹۹ روز دوشنبه ساعت ده صبح هیچوقت یادم نمیره، دیگه اون آدم سابق نشدم💔 آرزوهام پودر شد، خدایا میبینی؟ من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاست💔 ثانیه به ثانیه که میگذره قلبم بیشتر مچاله میشه💔مادرم اشک هامو که میبینه دلش می‌شکنه💔از بابام متنفرم که باعث  این حال  بدم شد💔 از خدا پرسیدن بدترین عذاب واسه یه انسان مظلوم چیه؟ گفت بال هاش شکسته بشه💔 امام حسین آخرین امیدم به توعه یادته چهل شب برات نماز شب خوندم به حرمت همونا نجاتم بده💔روزگار بدی رو میگذرونم برام دعاکنید شاید نفس یکی از شما حق باشه💔الان حاضرم همه چیزمو بدم فقط خوب بشم💔افسردگی لعنت بهت💔تا ابد حسرت دندونپزشکی شهید بهشتی موند رو دلم💔خدایا تروخدا😭😭😭باید از سمت خدا معجزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم، دل بشود⁦❤️⁩                                                «چه بسیار تقدیرها که به تدبیرها میخندند»من این جمله رو زندگیش کردم💔                                         من خیلی وقته مردم فقط جسمم اینجاس🙃💔            ما همیشه از کسایی که دوسشون داریم ضربه میخوریم💔 شدم مثل دختر بچه ای که تنهایی با عروسکاش بازی می‌کنه💔  گاهی وقتا از تنهایی و شدت غم شده شش ماه اصلا از خونه بیرون نرفتم پس با من از تنهایی و غم حرف نزن💔 میگن دردی که تورو نکشه قوی ترت می‌کنه ولی من میگم می‌کشه ولی جوری که هر ثانیه می‌میری💔 خدایا من از درگاهت با دل شکسته چشم گریون و قلب پراز درد نا امید و دست خالی برگشتم💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز