زندگی منو شوهرم از اول خیلی سرد بود
از همون اوایل ازدواج من همیشه دنبالش بودم تا بهم توجه کنه
آرزومه یک شب بشینیم تی وی نگاه کنیم با هم یا بشینیم حرف بزنیم
هر حرفی بهش میزنم یا سرش تو گوشیه نمیشنوه حرفامو یا میگه به من چه ربطی داره
به همه حسودیم میشه یه جورایی عقده مونده تو دلم بهم توجه کنه
هر سه چهار ماه یبار هم رابطه نداریم
هرشب با گریه میخوابم
از ناراحتی زیاد معده م همیشه درد میکنه
یک آدم افسرده شدم
همه اطرافیانم این موضوع و فهمیدن
چرا مگه به اجبار باهات ازدواج کرد؟ مشکلش چیه
دلم گرفت یاد خودم افتادم لعنت به همه ی مردهای بی معرفت
:) 💔تهدید به جدایی کن بره دنبال درمانش
می دونم پر بازدید میشه لطفا دعا کنید معلمم امتحان نگیره آبروم میره شاگرد اول باشی هیچی نخونی
هر سه چهار ماه رابطه دارین واقعا؟؟یعنی تو این سه ماه اصلااا هوس نمیکنه؟؟!!عجیبه خیلی به اجبار باهات ازدواج کرده؟؟
ای بابا عجب آدمیه چقدر نچسب و سرده
مگه میشه یه مرد دو سه ماه یه بار بخواد
حتما برو مشاوره
من شاغل بودم خودم خرج خونه میکردم
چک برگشتی داشت با پس اندازم پاس کردم براش
با اینکه زندگیم خوب نیست نمیخوام جدا بشم
ازدواج دوممه و خانوادم دیگه اصلا حمایت نمیکنن
این هفته عروسی برادرم
لباس پدرم برام خرید موند آرایشگاه دیشب شوهرم برام واریز کرد
دیگه اومد خونه شام براش گذاشتم هر چی باهاش شوخی کردم اون عین برج زهرمار بود
منم قهر کردم رفتم اتاقم
تا صبح نیومد از دلم در بیاره وقتی رفت سر کار کارتمو برداشته رفته اون پولو دوباره به حساب خودش زده
چشام داره کور میشه از بس گریه کردم
میخواد منو کوچیک کنه
خیلی حسرت میخورم وقتی میبینم خواهرام بهترین لباس هارو خریدن بهترین سالن رزرو کردن
من اصلا کاری نکردم و نه پول آرایشگاه دارم حتی
به سرم میزنه خودمو بکشم از زندگی راحت بشم
مردا باید زنایی که کمک خرجشون هستی رو رو سرشون بذارن بعد با اینکه چکش رو پاس کردی بازم سرت ناز میکنه و خرجت نمیکنه کم محلیت هم میکنه
خودتو دست کم نبین تهدید کن به طلاق وگرفتن مهریه یه چند روزی هم برو خونه پدرت
حس میکنم قدرتو اصلا نمیدونه
اصلا نازشو نکشیا
