دوستان من با شوهرم خیلی اختلاف داریم و مدام کشمش و دعوا ...من یکهفته اس تبخال تناسلی گرفتم و داعونم و سرماخوردگی شدیدی دارم دیروز عروسی بودیم و شوهرم مدام چشمش به عروس بود که کا سینه هاش بیرون بود و اصلا رعایت نمیکرد
بعد عروسی دوباره طبق معمول جاشو جدا کرد وخوابید خیلی ناراحت شدم و صبح ازشدت بدن درد وکوفتگی مجبور شدم تنهایی برم دکترچون قبلا سرماخورده بودم واون باهام نیومد حتی کارتم نداد من دوساعت بیمارستان بودم حتی ز نزد و از ظهرتاالان مدام بامن بحث میکنه و به خانوادم و خودم توهین میکنه وقتی ازش میپرسم چرا میگه دارم پول مهریه ات و با پول سود بانکهای جور میکنم که ردت کنم بری میگه مردم شانس دارن زن میگیرن تو یه کیلو آرایش کرده بودی ک قیافه ای تو بین اونها نداشتی قیافه ای نداری این جمله اش به قدری بهم ریختم که هرچی گفت سکوت کردم و تنها کاری که کردم اینه خیره شدم به زمین تاالان....
الانم نشسته دورتر ازمن وپشتشو کرده به من ومن مریضم و یه لیوان دستم ندادنهارم نخوردم
.دوتا بچه دارم دوازده ساله ازدواج کردم من و با عروس ۱۸ ساله مقایسه میکنه ..خیلی با جملش شکستم دست وپا سسته....دیگه بااین حرفی که بهم گفته چطور میتونم باهاش ادامه بدم