داستان آخر عاقبت دروغ و بیچاره شدن یه بچه…..

| مشاهده متن کامل بحث + 1440 بازدید | 72 پست

داستانش خیلی طولانی هست ولی حتما بخونین چون واقعا عبرت آموزه

اینکه چجوری با این خانواده آشنا شدم ولی نمیتونم دقیق بگم چون آشنا میاد لو میرم

✨✨✨✨

یه خانم رو میشناسم که یه بار ازدواج کرده و دوسال بعد از زندگی مشترک و طلاق گرفته از شوهر اولش یه پسر هشت ساله داره پسرش تا همین چند ماه پیش با پدرش زندگی میکرده اما مرده میاد میزنه یکی رو میکشه و میفته زندان بچه رو میدن به خانمه این تا اینجا داشته باشید

Don't ask me my mood ,becaue you hear lies

1402/09/08

22:59

4 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

پیاز_جعفری

مدیر استارتر

عضویت: 1399/07/20

تعداد پست: 727

من میگم بچه چشمش زدن ماشالا خیلی خوشگله کرد هم هست اصالتش

هفته پیش رفتیم عیادت بچه انگار چوب خشک شده اصلا حرف نمیزد میخواست یه چیزی بگه گریه میکرد

Don't ask me my mood ,becaue you hear lies

1402/09/08

23:16

1 نفر لایک کرده اند ...

٩آذر٩٩هستم

عضویت: 1399/09/09

تعداد پست: 44609

شکایت کنه اینکه تهمت زده قابل اثبات نیست باید شکایت کنن

از چي شكايت كنن؟

بچه ده ساله رو چيكار كنن؟

اون بچه از عمد ك زيرش نگرفته و ضمن اينكه درگير دعواي بزرگترا شده از جمله دعوايي ك مامان همين پسر ب دروغ ب جاريش گفته شوهرت خيانت كرده و احتمالا كلي دعوا تو خونه شون درست شده

اخرش ي شر بزرگتر از توش در مياد

بله خودمم عكس پروفايلم حذف كردم تا خود سايت برام عكس بذاره

1402/09/08

23:18

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پری_2326

عضویت: 1399/11/28

تعداد پست: 1026

تازه شوهر سابقش گفته بیام بیرون میکشمت بچم معلول کردی

وای یاخدا چه وضعی شده

.................................................................................................................................................................... بعد 4 سال و مراجعه به 15 تا متخصص در 4 استان و مصرف 13دوره داروی شیمیایی نهایتا 26 اردیبهشت1403 آی وی اف کردم و دوتا جنین انتقال دادم، 3/5 بی بی چک مثبت شد میلرزیدم و گریه میکردم اصلا باورم نمیشد،3/9 آزمایش بتا 500 شد بازم باورم نمیشد،تبدیل به یه آدم دیگه شدم براش با عشق عروسک میبافتم، چندتا کتاب تربیت فرزند خوندم، لالایی حفظ میکردم براش میخوندم، چقدر قرآن و دعا خوندم براش ولی بازم باورم نمیشد،3/26 رفتم سونو که صدای قلبشو بشنوم ولی هیچوقت نشنیدم، دکتر گفت رشدش متوقف شده قرص بخور سقط کن..نکردم.. آخه چجوری دلم بیاد... تو 11 هفتگی خودش رفت.. بچمو لای یه تیکه پارچه سفید گذاشتم و خاک ریختم روی همه امید و آرزویی که داشتم، دستای عروسکشو نبافتم، کتاب نخوندم، حالا شبا منم و لالایی هایی که حفظ کردم... نه اومدنش رو باور کردم نه رفتنش 💔

1402/09/08

23:18

0 نفر لایک کرده اند ...