نمیتونم! کاری ک بخوادو میکنه!
بارها ب خودم گفتم... خاک بر سرم ک منم زبونم درازه و حرف تو دلم بند نمیشه.
باورت میشه ی بار بهش گفتم ک دخترعموم بهم گفته ک یکی از زنعموهام دانشگاه میره و قسمش داده ب کسی نگه. منم ب مامانم گفتم اونم صاااف تو روی دخترعموم اینو گفت😑 من آب شدپ از خجالت... اصلا میخواستم بمیرم. بعدم اومد درستش کنه گفت بهم گفته ب کسی نگم😑😑😑😑😑 سالها قبل هم در مورد دوست شدن یکی از اقوام با ی پسره گفتم. اونم صاف گذاشت کف دست مادرش... خدا میدونه چقد بد تموم شد برام. بازم درس عبرت نشد برام🤦🏻♀️ فقط باید خودمو سرزنش کنم