ابتدایی که بودیم هر روز بهمون شیر مثلثی میدادن بعد همیشه سهمیه مدرسمون زیاد بود ینی هر روز دو سه تا بهمون شیر میدادن بعد یه دکه پایین مدرسمون بود یه پیر مرد بود مدرسه که تعطیل میشد منو چند تا از دوستام شیرامون رو نمیخوردیم میرفتیم میفروختیم به این دکه دونه ای صد میخرید ازمون بعدش میرفتیم فلافلی پایین ترش بود فلافل میخریدیم😅
الان یهو افتاد یادم این خاطره😶
یادش بخیر عجب زمونه ی زیبایی بود کاش میشد بازگشت به اون روزای خوب)
تنها دوران لذت بخش دنیا همون موقع ها بود🖤