نزدیکه ۵ماهه ازدواج کردیم ،من یه چیزیایی بی احترامیایی از مادر شوهرم دیدم که کلن ازش بدم میاد من رغت و امد نمیکنم شوعرم منو مجبور میکنه باید بری خونشون تنهایی خودش نمیره هر روز سر ماپرش تو خونه دعواست تا آشتی میکنم باز حرف مادرشو میاره وسط ،مادرشم هر روز هر روز زنگ میزنه پسرشو پر میکنه واقعا دیگه نمیکشم ،میخوام قهر کنم برم ،میدونم که مادرشوهرمم هدفش همینه ،ولی مامانم میگه صبر کن اونجا خونه خودت هست بگو تو برو چرا من برم ،من یه بار ازدواج ناموفق داشتم و تمام قوانین و خفظ هستم میدونم که زن از خونه بره دیگه حق و حقوقش از بین میره و....حالا دوستان یه راهنمایی بکنین واقعا دیگه نمیکشم
عزیزم زود بوده از خانواده شوهر قط رابط کردی با سیاست جلو برو
کلا نمیشه مادرشوهرت رو از زندگیتون حذف کنی؟؟؟!!
راجبش حرف نزنید خونش نرید انگار وجود نداره زندگی دوتاییتون رو بکنید؟!
با ازدواجتون مخالف بوده؟؟
آخه هیچ مادری راضی به از هم پاشیدن زندگی بچشش نمیشه مگه اینگه از اول با ازدواجتون مخالف بوده باشه
قهر نکن درستش کن اهمیت نده نقطه ضعف نکن برای خودت
بی‌خیالی
فقط فقط سکوت کن چیزی نگو
یه مدت کاملا بی خیالش شو
زیاد اهمیت نده
شوهرتم متوجه میشه آخرش خسته میشه چیزی نمیگه
راهنمایی اینه که بشین سر زندگیت لطفا و راهی برای تموم شدن این تنش ها پیدا کن. این مسخره بازی قهر خونه پدر رو هم لطفا تموم کن. زندگی کردن و یاد بگیر نه ترک و جدایی و فرار از مشکل. یاد گرفتی فقط صورت مساله رو پاک کنی
قهر کردن خونه مادر پدر رفتن کار بچه های دوساله اس سنم خیلی کم بود ازدواج کردم البته الانشم بیست سالمه اوایل ت زندگیم دخالت میکردن خانوداده ها از وقتی دیگ دخالتشون ندادم زندگیم افتاد ت مشتم هیچ وق قهر نکردم برم خونه مادر پدرم چون فقط خودتی کبی ارزش میشی فقط بسپار ب خدا سعی کن با ربون نرم شوهرتو رام کنی مثلات هم از مادرش تعریف کن بکو زن خوبیه ولی این اخلاق اذیتم میکنه ب هیچ عنوان قهر نکن
مبدونین چیه خودش بی احترامی مادرشو دیده ،خودش میگه مقصر مادرمه تنها تو نیستی با عزوسای دیگه هم در افتاده اما ماپرش زنگ میزنه و پرش میکنه ،ماپری که در حقش ماپری نکزده و فقط در امد پسرشو تو این چن ساله گرفته و خرج شوهر و فرزند شوعر دوم کرده ،شوهر من خیلی ساده هست دارو ندارشو خرج مادرش کرده فقط بخاطر کمبوذ محبت
[QUOTE=318645549]مبدونین چیه خودش بی احترامی مادرشو دیده ،خودش میگه مقصر مادرمه تنها تو نیستی با عزوسای دیگه هم در اف ...[/QUOT
ببین عزیزم حق با توعه ولی اون مادرشه حتی اگ مادری هم نگرده باشه اسمش ب عنوان مادر ت شناسنامه پسرش هس اتفاقا چون نبوده الان بیشتر وابسته هم میشن بازم میگم حق با توعه ولی هیچ وق نزار شوهرت بفهمه از مادرت بدت میاد نزار بفهمه دوس نداری باهاش رفت امد کنی باسیاست پیش برو عزیزم خودتو ادم بده نکنن
والا قبل عقد من امام حرفامو زده بودم ایشون از وابستگی به ماپر چیزی نگفته بودن چون خودشم تنهایی مجردی زندگی میکرد هفته ای یه روز مادرش یه شب میمونده پیشش ،اما از وقتی ازدواج کرده مادر پیدا کرده مادرشم پسر پیدا کرده ،اینم میدونم فقط همه اینکارا برا اذیت کردن من هست
جای قهر که رفتار اقتدارشکن هست و بدتر میکنه همه چیو بهتره رفتار و سیاست درست رو یاد بگیرید تا بتونید از پس این مشکلات بربیاید
لینک کانال تجربه های کلاس همسرداری تنهامسیر
https://eitaa.com/joinchat/892535157Cc6bb3bfaec
این کانال عالیه پر از تجربه موفق و ارزشمند
عزیز دلم من هیچ وق همچی نگفتم تا الان ولی بهت میگم ک تجربه بسه واست من شوهرم پسرعمه دختر داییم دوتا برادر بودن یکی بشدت مامانی شوهر من اصلا مامانی نبود اصلا خونه نبود همش یا میومد خونه ما یا دم در خونه مون وقتی اینا محل بودن میومد قائمشهر اینا قائمشهر بودن میرف محل اما بعد ازدواج دل میدادن قلوه میگرفتن با هم منم هی میگفتم ک ت ک اصلا نمیدونستی مادر پدرت کجان الان کلا تن اینا چسبیده اینا درباره عمم اذیتاش میگفتم ولی میف دروغه تا بهش ثابت شد ک مادرش چجوریه ت اگ تا صب بگی تا خود شوهرت شخصیت ماذرت نفهمه باور نمیکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
