ما تو جاده اصلی بودیم اون از فرعی بدون این که وایسه مستقیم اومد تو جاده خیلی وحشتناک بود هنوزم دستام میلرزه مرگو با چشمم دیدم تو صدم ثانیه شوهرم ماشینو داد اونور خداروشکر جاده کمی پهن بود.شوهرم میخواست جلوشو بگیره گفتم صبر کن اگه پلیس راه تو جاده باشه بهش بگیم جلوشو بگیره..تا این که رسیدیم به پلیس راه زدیم بغل بهشون قضیه رو گفتیم اونا هم جلوشو گرفتن..راننده گفت اصلا ما رو ندیده😞گفت برین گوسفندی چیزی خون کنید واقعا بخیرتون گذشته..پلیس راه ماشینشو برد پارکینگ بنده خدا خیلی التماسشون کرد منم تا شنیدم ماشینشو میبرن خیلی ناراحت شدم عذاب وجدان گرفتم😔😔شوهرم میگه حقش بود ولی من دلم براش میسوزه اخه کسب و کارش این بوده من میخواستم فقط بهش تذکر بدن😞حالم خیلی بده😭