میخوام تحربه مو بذارم تا مخصوصا خانومای باردار و مامانای جدید ببینن 😊
وقتی پسرم دنیا اومد تنها کسی که شاد نبود خودم بودم پا به پاش گریه میکردم نه موهامو شونه میکردم نه به خودم میرسیدم زردی داشت و من جوری زار میزدم انگار چی شده و بعدش هر شب برا کولیک گریه میکردم من افسردگی بعد از زایمان داشتم همش فک میکردم پسرم چیزیشه بدونه هیچ دلیلی.
از شیش ماهگی براش کارتون شروع کردم چون مد شده بود بچه دو زبانه بشه یک سالش بود شروع کرد کلمه نامفهوم و بعد یک سال و نیمش بود کلمه گفت و دو سالگی جمله و دو سال و شیش ماهگی سوال جواب میداد اعضای بدنو میشناخت رنگارو به انگلیسی اعداد رو به انگلیسی یک سال و نیمش بود خوردیم به کرونا و کامل خونه بودیم و همش لبتاب جلوش بود موقعه غذا خوردن خوابیدن و منم همچنان افسردگی داشتم تو کرونا بیشتر شد از شیر که گرفتمش لجبازیاش شروع شد منم دعواش میکردم رابطه خوبمون نابود شد اون جلو کارتون منم تو گوشی من عصبانی و افسرده اونم شیطون و لجباز اصلا حوصله هیچکاری نداشتم خونه به هم ریخته غذاها بدمزه همسرمم فک میکرد نرماله اینجوری بچه س دیگه صبح که میشد شروع میکردم گوشیمو چک کردن و هیچمی کاری نمیتونستم بکنم تو اینستا خونه های تمیز و مرتبه بقیه رو میدیدم و حسرت میخوردم