اسی چرا آزادش نمیکنی گناه داره تو قفس فکر کن خودت تا آخر عمرت مجبوری از خونه بیرون نری بنظرت میتونی تحمل کنی ؟
شاید بگی آزادش کنم از سرما میمیره در حالی که اجل دست خداست یا بگی گرسنه میمونه درحالی که روزی هم دست خداست من خودم دوتا مرغ عشق داشتم خیلی دوسشون داشتم از اون طرف هم حاجت نزدیک به غیر ممکنی داشتم که چندین سال بود برآورده نمیشد خلاصه یه روزی من از این مرغ عشق ها سیر شدم گفتم بفروشمش پسر دایی ام با قیمت خوبی برا خودش میخواست منم میخواستم بدم به اون بعد گفتم ولش بزار ازادشون کنم آزاد کردم رفتن شبش تو خواب دیدم بهم گفتن حاجتت برآورده شد گفتم چجوری گفتن پاداش آزاد کردن اون پرنده ها حاجت روایی تو بود من تو تابستان ازادشون کرده بودم و حاجتم هم واقعا برآورده شد