دیروز تولد هفت سالگی پسرم بود.
بادختر خواهرشوهرم همسن(آیناز)
مهمونی که تموم شد شوهرم کادوی پسرمو آورد (ایرهاکی)
همه داشتن میرفتن آیناز پاشو کرده بود تویه کفش که من نمیام. داشت باپسرم بازی میکرد.
منم به مامانش گفتم بزار باشه آخرشب داییش میارتش.
اولش خواهرشوهرم خیلی رضایت نداشت ولی من بهش اطمینان دادم نگران نباشه
دلیلشم فقط وضعیت خواب دخترشه
بچه ها توی خواب همش حرف میزنه، راه میره، تکون تکون میخوره انگار داره دعا میخونه و باصدای بلند جیغ میزنه
تااین ساعت دوبار جیغ کشیده همه روبیدار کرده
بیدارش کردم بغلش کردم بهش اطمینان بدم من کنارشم نترسه دیدم خودشو خیس کرده😔
دلم خیلی سوخت، تجربه ای دارین؟ کلی روانکاو بردنش، دعا قبل خواب و...
خودمم که طبق روال هرشب قبل ازخواب کلی سوره و ذکر خوندم