به هر کسی حسودی نمیکنم بیشتر جاریم این جاریمم که ازش بدم میاد جریان داره چند سال پیش فهمیدم با شوهرم تلفنی حرف اینا زدن شوهرش اومد چاقو زد شوهرم از اون یه بعد واگذارش کردم خدا جوابش بده زندگیم شد جهنم گریه و ناراحتی بعد الات شوهرش ماشین کرده به نامش ماشین ۵۰۰ میلیویی کلیم طلا براش گرفته ناخوداگاه خیلی ناراحت شدم میگم چرا خدا اونو خوشبخت کرد اون زندگی منو نابود کرد ولی در عوضش خوشبخت ترم شد اونیکی جاریمم شوهرش ماشین یه میلیاردی براش خریده ولی بازم برا اون ناداحت نشدم ولی با خودم گفتم تو دلم چرا شوهر م اینهمه من عذاب داده واسه جبران هیچ کار برام نکرده خار توشون منم بی ارزش شدم خیلی خودخوری میکنم خسته شدم از زندگی انقد گریه کردم بعد خوندم حسادت کنی جهنمم میری این همه حالم بده عوضش جهنمم برم چرا آخه خیلی خیلی حالم بده