سلام بچه ها شوهرم پدر دراورده بخدا فقط بخاطر بچه هام مونده یه روز غذا خراب بشه امون همه رو میبره اصلا غذا اونقدر بدم نیست ولی باید خیلی خوشمزه باشه زندگی باهاش خیلی سخته نمیدونم دیگه چیکار کنم خیلی خسته ام خیلی
اگه تا این حد در عذابی معلومه اخلاق شوهرت نرمال نیس
من
همه چیز باید تمیز باشه عالی باشه برق بزنه غذا اماده باشه من شاغلم هستم
بابای من
نیم ساعت غذاش اینور اونور بشه عصبی میشه.
با ۷۰ سال سن 😁
چه بدواقعاسخته منکه هروقت دلم بخوادغذامیزارم شوهرمم کلی تعریف میکنه حتی شده مزه غذاخیلی خوب نبوده ولی تعریف کرده
بگو کمی بادام یا آجیل بخره بری ه تو شکم ببصاحبش هلاک و گشنه و قحطی زده نیاد
متوجه نشدم خب براش خوشنزه بپزمگه دست پختت چطوره
این دیگه خیلی غیر نرماله من بودم یه هفته غذا بی غذا خودش هر کار میخواد بکنه مگه آشپز گرفته
شوهرمنم همینه عادت کرده ب بهانه گرفتن مقصر مادرشه ک این شکل بارش اورده مادرش خودشم خیلی از غذاها ایراد میگیره من خودم بچم قبل اومدنش غذامیخوریم چون میدوتم بیاد باغرغراش وحرفای الکیش غذارو کوفتمون میکنه
همسر من اخلاقش به یه وجب زیر شکم بستگی داره،از دستش خسته شدم🤕🤕🤕
خب بپز دیگه بنده ی شکمه😄
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
