سلام من 23 سالمه. حدود 3ساله با ی پسری اشنا شدم رشته اتاق عمل خونده الان سربازه بهش گفتم باید با خونوادت در میون بزاری ( چون ب شدت از نظر خانواده تحت فشارم برای ازدواج) و گفت اونا ب شدت مخالفت کردن ک سنت کمه و فلان.
خیلی زیاد وابستشم اونم چون دستش. بجایی بند نیست و مستقل نیست ب طور کامل نتونست حرفی ب خونوادش بزنه و جلوشون. وایسه هرچندد من هیچی رو ب زور نمیخام نه فقط خاستم تا وقتی شرایط اوکی بشه خانوادش بدونن ک خانواده منم خیالشون بابت من راحت شه. نمیدونم چیکار کنم جدا نمیتونم بشم نمیتونمم باهاش بمونم بلا تکلیفم😭😭😭😭😭😭😭😭