من نه ازت خونه ماشین و پول و ثروت میخوام
نه شوهر و عشق وحال و تفریح و دوست و از این حرفا
فقط یک تماس و یک خبر خوب همین
ده ساله منتظرم واسه این تماس ده سال زحمت کشیدم و خون دل خوردم هزار بار منو تا دم چشمه بردی تشنه برگردوندی چند بار منو تا عرش بردی با مخ زدی زمین
این بار مطالبه گرم باید بشه این حق منیه که ده سال زحمت کشیدم خون دل خوردم
یک زنگ ی تماس ی خبر خوب همین بعد ده سال این چیز زیادی نیست خودت حاجت دل منو خوب میدونی
اگر هستی الان دستم رو بگیر الان که با زور صد تا قرص نیم خیز دارم تایپ میکنم
اگر نه که من دیگه خدایی ندارم
هزار بار باهات قهر و آشتی کردم این بار اما جلو ی جمع دارم حرف میزنم این حق منه حق منو باید بهم بدی چیز زیادی نخواستم تا ازت نگیرم ولکن نیستم این بار باید بشه تمام
این بار قهرم ابدی خواهد بود تمام این بچه ها رو هم شاهد میگیرم
اگر دستمو گرفتی اما میام به همشون میگم میام بزرگیت رو شهادت میدم بلاخره بعد ده سال شد
چشم انتظار ی زنگ ی خبر خوش همین