هیچ هدفی ندارم از روی اخبار وظایفمو انجام میدم و هیچ تلاشی برای زندگیم نمیکنم و عقیدهام بر اینه که تهش مرگه و قبر هممون یه شکله.
دلم نمیخواد بیشتر از ۲۳/۴ سال زندگی کنم و میخوام به زندگیم بعد اون سن خاتمه بدم.
مدام به مرگ فکر میکنم ،به اجساد و اینکه چرا ملت آنقدر جوش میزنن وقتی قراره وجودشون بخشی از خاک بشه.؟
ضمناً نصف روز رو میخوابم حتی وقتی خوابم نیاد چون حوصله ندارم ترجیح میدم خواب باشم. و کارمو اکثر روزها تعطیل کردم.
آدمای مهم زندگیم و خانوادم که دوستشون داشتم و برام عزیز بودن دیگه اهمیت زیادی ندارن. اگه از پسرم یا مامانم دور باشم میتونم راحت زندگیمو بکنم حتی یه کشور دیگه باشم، اگه خدایی ناکرده اتفاقی براشون بیوفته میگم مرگ جزئی از چرخه طبیعتِ و کاریش نمیشه کرد...
اکثر اوقات از آدمای مهم زندگیم متنفرم و حوصلشونو ندارم و چندبارم تجربه خ و د کشی ناموفق داشتم. به سلامتیمم اهمیت نمیدم میگم تهش مرگه بنظرتون من افسردم نیاز به درمان دارم یا خوب میشم...