2777
2789
عنوان

بگم چه بلاهایی سر مادرشوهرم آوردم؟

940 بازدید | 43 پست

اینایی که مینویسم بعد از کلی احترام و ایناستا

وگرنه در کل آدم آروم و مهربونی هستم😅

شمام اگه از این تجربه های عوض در اومدن دارید تعریف کنین

مادرشوهرم مسافرت رفتنی آشغالای خونشو برمیداره به اسم سوغات میاره

پدرشوهرمم بره سفر چیزی به من و شوهرم بگیره این نگه میداره و بعدا پدرشوهرم میگه مثلا فلان چیزو گرفتم برات خوب بود؟میفهمم توطئه ای در کار بوده

😂🤌

الان مسافرت رفتنی نه سوغات میخرم نه به روی خودم میارم،هدیه دادنی هم نمیزارم شوهرم دخالت کنه،هرچی دارم و خوشم نمیاد برمیدارم میبرم براش🤗البته تاحالا کهنه نبردم

همیشه شوهرم تنها گیر میاورد میشست پشت سرم💩خوری

کوچیک ترین چیزی میشد با گریه به شوهرم و باباش تعریف میکرد و من مثلا میخواستم اختلافامون شوهرمو درگیر نکنه بهش نمیگفتم

بعد چند روز شوهرم اون ماجرارو میزد تو سرم که چرااا بهه مادرمم بی احترامی کردی؟؟؟بیا و درستش کن

الان هرررررچی میشه سریع به شوهرم تعریف میکنم و مامانش میگه زنت خیلی دهن لق و زود رنجه😁

بقیشه بگم یا حوصله ندارین؟

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

قبلا هرچی از دهنش در میومد به خودم و خونوادم(پشت سرشون) میگفت و سکوت میکردم تا شوهرم ناراحت نشه و نگن دختره پررو و بی فرهنگه


الان بی احترامی کردنی میگم آدم وقتی بلد نیست صحبت کنه ساکت باشه بهتره

یا گریه میکنه به شوهرش میگه فلانی تا حرف میزنم میزنه تو دهنم

یا برمیگرده میگه من با همه همینم تو عادت کن

چیزایی که سلیقه تو نیست به این دلیل نیست که وسایلی قدیمی خونشو برات میراه، خیلی از شماهام چون مادرشو ...

خب طرف خنگ که نیست بالاخره وسیله نو با وسیله کهنه زمین تا اسمون فرق میکنه

دختر کوچولو دوست دارم😘
چیزایی که سلیقه تو نیست به این دلیل نیست که وسایلی قدیمی خونشو برات میراه، خیلی از شماهام چون مادرشو ...

گلم ربطی به سلیقه نداره من خودم تو خونه تکونی کمک میکنم و همون وسایلی که جمع و جور کردمو کادو میکنه میاره


منم مادرشوهرمو ادم کردم خیلی زن کثیفیه

شمارشو از همه جا بلاک کردم قطع رابطه کردم مهمونی ها و عروسی های اون طرف نمیرم همه رسواش میکنن که چیکار کردی با  عروست که نمیاد شوهرمم ناهار و شام نمیره پیشش

همییشه از اینکه پیش پدرشوهرم بشینم یا باهاش حرف بزنم نفرت داشت چون فکر میکرد پدرشوهرم منو بیشتر دوست داره

منم از این قضیه ناراحت بودم و همش سعی میکردم پیش مادرشوهرم بشینم و با اون مشغول باشم

بعد از یه مدت به شوهرمم میگفت به جای من پیش اون بشینه

تنها بره خونشون

خواهرشوهرم زیاد باهام صمیمی نباشه 

با فامیلای پدرشوهرم رفت و آمد نکنم


بدون اجازش خونه فامیلامون نرم

اگر هم رفتم زنگ میزد میگفت بسه برگرد😑

الان اجازه نمیدم شوهرم تنها بره خونشون

با همه ی فامیلا رفت و آمد دارم و اصلا بهش اطلاعات نمیدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز