2777
2789

اره خواستم و شد ولی خدا میدونه چقده ادیت شدم 

نمیگم از اینکه هست ناراصیم ولی از بعدش که اتفاقی بیفته میترسم دعا کنید ته این همه بدبختی که کشیدم یه خوشی باشه

خدایا هرکی رو توی هر شرایطی گذاشتی خودتم یه نشونه بهش بده که در بیاد❤🙂میشه واسه حل مشکلاتم دعا کنی خوشگله🙂

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تقریبا از ۱۰ سالگی عاشق پسر همسایمون شدم تا ۱۸ سالگی وبا اصرار از خدا میخواستمش ولی نشد که نشد. بعدا فهمیدم که این آدم اصلا مناسب من نبود.بعد از اون دیگه هیچوقت برای عشق به خدا اصرار نکردم.همیشه بهش گفتم اگه تو صلاح میدونی البته که فعلا به صلاحم نبوده و تنهام 

من همون شد الان پشیمووووونم ولی راه برگشت نیست

من نمیتونم واقعاً بدون اون زیادی وابستشم و دوستش دارم حتی هرشب با رویای رسیدنمون بهم خوابم می‌بره تا تصورش نکنم پیشمه خوابم نمیبره 

بله در گذشته دیوانه وار عاشق کسی بودم واقعا عین زلیخا برای یوسف شده بودم ولی خب یک مسائلی پیش اومد ک نشد بهش برسم اینقدر زجه میزدم اینقدر التماس خدا رو میکردم افسردگی شدید گرفتم ولی نشد ،با خدا قهر کردم و کفر میگفتم بعد از مدتها یک چیزایی برام روشن شد و روزی صد بار خدا رو شکر میکردم ک به حرف من گوش نکرد الان اگه ببینمش انگار یک غریبست هیچ حس و اهمیتی بهش نمیدم نه اینکه بی محلی کنم ن واقعا مثل یک آدم تو خیابونه ک راحت از کنارش رد میشی و برات مهم نیست 

من نمیتونم واقعاً بدون اون زیادی وابستشم و دوستش دارم حتی هرشب با رویای رسیدنمون بهم خوابم می‌بره تا ...

منم همین بود شش ماه با خانوادم جنگیدم از خونه رفتم گفتم فقط این 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792