اول بگم که کلا هر وقت یکی مخالف نظرش باشه خیلی بد اخلاقی میکنه
ولی آخه این دیگه نوبره، گیر داده که بریم شهرستان خونه پدرشوهر خواهرم من میگم نمیام دعوا و جنجال راه میندازه!
تو روستا زندگی میکنن از ما فاصله داره چند ساعتی و اگه بریم باید شب بمونیم واسه زعفروناشون گفتن بیاین
آخه چیکاره منن اونا اونارو به من چه من نخوام برم باید کیو ببینم؟؟! بخاطر آدمایی که چند وقتیه اومدن تو زندگی ما و به من اصلا ربطی ندارن باید سر من داد و هوار کنه من که از اول دخترش بودم و هستم
ببخشید بعضی وقتا ادما خیلی نفهم می شن منم همچین تجربیاتی داشتم با خانواده م
حق با شماست ولی پدرتون هم دوست نداره شما تنها بمونید با اونا هم رودروایسی داره ، پدرتون سنی ازش گذشته شما نمیتونید اونو اصلاح کنید و تربیت کنید تا بوده همین بوده به خاطر راضی کردن دیگران زندگی کردیم
سکوت کنی و بری بی دردستر تره. منم تا دلت بخواد جاهایی ک نمیخواستم بردنم. و جتی نظری نپرسیدن. اگرم‌نرم یا یه جنجال میشه یا نمیرن تا برینن ب من. برا همین با سکوت میرم و با سکوت برمیگردم.
شاید از دامادشو خانوادش خیلی راضیه می خواد ازون خانواده برای شماهم خواستگار پیدا کنه والا ازین پدرا بعید نیست عزیزم
