دختر چهار ونیم سالم یه نامه نوشته برام با دست خط خودش همینجوری سیاهکرده و با زبون شیرین خودش برام خوند کلی ذوق کردم نامه را گذاشتم برا همیشه یادگاری همش دنبال اینه خوشحالم کنه یا به قول خودش سوپرازم کنه عروسکاش را کادو میکنه برام میده نقاشیمیکشه میگه باعشق تقدیم به مامانم یابغلم میکنه بعد میگه خدا را شکر که همچین مامانی به من دادی دختر بزرگم امشب میگفت مامان نمیدونم برو آرایشگاه موهات را فلان مدل درست کن دختر کوچیکه ترسید اذیت شم میگه مامانم همینجوری خوشگله چیکارش داری
یعنی من فقط عشق دارم تجربه میکنم با مادر شدنم
برا همه اوناییکه تجربه مادر شدن را ندارن آرزوش را دارم انشالله خدا همه را از این نعمت بهره مند کنه