دوستان من فقط خلاصه بگم براتون که:
من با مامانم تنها زندگی میکنم ، مامانم با چند نفری در رابطه است اما من ازین که فهمیدم چیزی نگفتم .
اما دلم خیلی شکسته ، روحم اسیب دیده ، به هیشکی نگقتم و ریختم توی خودم ، اما هر کسی یه صبری داره ، دیگه میبینمش حالم ازش بهم میخوره ، کلا آسیب زوحی دیدم . دلم میخواد با یکی درد و دل کنم ، مطمئن باشه.
یه خاله ی مهربون دارم منو خیلی هم دوست داره ، چند باری خواستم باهاش حرف بزنم حداقل دلم خالی شه ، سبک شم ، ولی نگفتم بازم به هیشکی نگفتم ، حالا دیگه خسته شدم ، از بس تو خودم ریختم به اینجام رسیده، نظرتون چیه ؟ بگم خوبه یانه ؟ حداقلش خودم خالی شم ، گریه کنم پیشش سبک شم ! کمکم کنین🥺🥲