یاد یه خاطره افتادم
یه روز که خودمخونه تنها بودم از صب تا شب دنبال عینکم گشتم همه جارو زیر و رو کردم پیدا نشد ک نشد
اگه هم عینک نزنم سر درد میگیرم بشدت سرم داشت میترکید
شب مامان اومد با قیافه درهم برهم رفتمجلوش ضجه زدم مامااااااان عینکم نیس از صبح همه جارو گشتم گم شده
مامانمیکم اینجوری نگام گرد😐گف پ اینی که رو صورتته چیه