2777
2789
عنوان

ناهار چی بپزونم😬

| مشاهده متن کامل بحث + 1081 بازدید | 81 پست
وعییی پس من باید یه ۲ دیگه کم کنم تا لااقل اگه یکم بره بالا بشه ۷۴ ،بعد شما شد ۷۲ رزیم گرفتین ببخشید ...

خوکاهش گلم نه دیگه فعلا دارم استراحت میکنم ولی همینطور که گفتم کنترل میکنم

میشه هر کی امضامو‌ میخونه‌ به‌ نیت پدرم یه صلوات بفرسته..اخه خیلیییی‌ بابای مهربونی بود  
خوکاهش گلم نه دیگه فعلا دارم استراحت میکنم ولی همینطور که گفتم کنترل میکنم

خو کاهش(خواهش)😂

میشه هر کی امضامو‌ میخونه‌ به‌ نیت پدرم یه صلوات بفرسته..اخه خیلیییی‌ بابای مهربونی بود  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوکاهش گلم نه دیگه فعلا دارم استراحت میکنم ولی همینطور که گفتم کنترل میکنم

مرسی عزیززم.  شما قدتون چنده که هفتاد وایستادین من ۱۶۹ با استخوانبندی درشتم بعد زیر هفتاد بهم نمیاد صورتمم اب میشه حالا موندم همین مونم یا کمتر کنم 😬

کاربر چندسال قبلم به تاریخ عضویتم گیر ندین
مرسی عزیززم.  شما قدتون چنده که هفتاد وایستادین من ۱۶۹ با استخوانبندی درشتم بعد زیر هفتاد بهم ن ...

من ۱۶۰ هستم ولی همه میگن از این لاغر تر نشو اما خدا بخواد من تا ۶۵ میرم

میشه هر کی امضامو‌ میخونه‌ به‌ نیت پدرم یه صلوات بفرسته..اخه خیلیییی‌ بابای مهربونی بود  
مرسی عزیززم.  شما قدتون چنده که هفتاد وایستادین من ۱۶۹ با استخوانبندی درشتم بعد زیر هفتاد بهم ن ...

ب نظر من خوبی دیگه چون قدت بلنده ماشاالله

میشه هر کی امضامو‌ میخونه‌ به‌ نیت پدرم یه صلوات بفرسته..اخه خیلیییی‌ بابای مهربونی بود  
ب نظر من خوبی دیگه چون قدت بلنده ماشاالله

ممنون عزیزم ماشالله به جونت، اره اگه اینجور بمونم خوبه دیروز ۴ هزار کالری خوردم 🤧🤧🤧🤦‍♀️🤦‍♀️

کاربر چندسال قبلم به تاریخ عضویتم گیر ندین
اسفناج بگیر بورانی با ماست درست کن 

ناهار؟؟ خالی؟

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
ممنون عزیزم ماشالله به جونت، اره اگه اینجور بمونم خوبه دیروز ۴ هزار کالری خوردم 🤧🤧🤧🤦‍♀️🤦‍♀️

زنده باشی عزیزم...نوش جونت عزیزم اشکال نداره ،بذار ب حساب چیت ،از امروز شروع کن

میشه هر کی امضامو‌ میخونه‌ به‌ نیت پدرم یه صلوات بفرسته..اخه خیلیییی‌ بابای مهربونی بود  
اره من با نون میخورم خیلیم سیر میشم

الکییی

ما کنار سبزی پلو ماهی میخوریم بورانی رو

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز