خانوما تو تاپیک هام ببیند هست
چن هفته پیش با برادرشوهرم حدودا بحثم شد حرفای بد یا توهین کننده نزدم فقط گفتم هرکسی مشکل داره مشکلات رو خودت حل کن از زندگی من و همسرم دور شو.
فکر کنم به مادرشوهرم برخورده😐باهام سرد شده دو هفته هست شامم دعوت نکرده با اینکه به مادرشوهرم چیزی نگفتم
حالا شوهرم نمیره دیدن مادرش یا به مادرش زنگ نمیزنه میگم برو سر بزن تو میگه خسته میشم از سرکار میام میگم تلفن کن میگه وقت نمیکنم.دوست ندارم بخاطر من با مادرش قطع رابطه کنه اصلا اینو نمیخواستم
بهترررر
دخالت نکن تو روابط شاید مادرش چیزی گفته که ناراحت شده شما خبر نداری
احتمالا تو خودشون یه بحث و دعوای شده که تو خبر نداری
شما خیلی عادی باش رفتارت باهاشون و زنگ بزن حال و احوال کن
دیوونه ای ؟ اتفاقا بهتررر
اصلا اینو نمیخواستم
مادرشوهرم سنی ازش گذشته میترسم فردا پس فردا اتفاقی براش بیوفته شوهرم عذاب وجدان بگیره
از طرفی میگن روزگار میچرخه میترسم پسرمم بزرگ شه بخاطر زنش قید مادرش رو بزنه🤦🏻♀️
خیلی ناراحتم
اصلا هم دوست نداشتم با بردارشوهرم بحث کنم منتها چن ساله تحمل میکردم الانم بخاطر هورمونای بارداری کنترلم رو از دست دادم
چیزی نگو شما پشت مادرش حرف نزدی که باعث جدایی باشی، یه بار همسر منم نمی‌رفت بدون هیچ مسئله ای منم مدام میگفتم منو نمیبری خودت برو آخر سر گفت میرم مادرم پشت تو به دروغ بد میگه منم نمیرم یه بار که مادرش زنگ زد گفت تو نمیزاری همینو بهش گفتم
