دو شب پیش خونه فامیل بودم عیادت مريض. عروسشون به شوهرم نگاه میکرد بهم میگفت قدر شوهذتو میدونی خیلی خوبه و... گغتم نه بابا ظاهرش اینه 😁هی ناله میکرد از نداری پول ندارم دخترامو بفرستم کلاس. پول ندارم تولد بگیرم همیشه هشتم گروی نهمه. چرا شوهرم پول نداره 😐 چرا شوهر خواهر شوهرم پولداره ما نداریم. حسرت یه تولد گرفتن برا بچه هام مونده تو دلم. همه اینا یه جوری میگفت که انگار حسادت میکنه به من. میخاستم بهش بگم زندگی من اونقدرام که فکر میکنی خوب نیست انقد انرژی منفی گرفتم زش. شب کابوس میدیدم خوب نبودم شفاعتم چپ کرد مرد اونم تو خوابم بود 😐
نکته اخلاقی انرژی منفی جدی بگیرید دور بشید ازش