بچها من یبار تو رابطه بودم اون فرد بهترین بود هیچوت رفتار بدی ازش ندیدم فقط پدر مادرم فهمیدن و نذاشتن و بابام یکم با اون درگیر شد ک اون بخاطر من هیچی نگفت اینم بگم تمام تلاششو کرد اما خب نشد من الان گوشیمو ندارم و با لبتاب میام دیروز اون فرد تصادف کرده بود خاهرش 2 سال کوچیکتره از من و تو مدرسمونه تو راه مدرسه دیدم و فک کنم حالش خوب نباشه امروز تو مدرسه به معنای واقعی مردم خیلی دوس دارم با خواهرش صمیمی شم ولی نمیدونم چیکار کنم دوستامم خیلی دلداریم دادن و برام خواستن خبر بگیرن از دور وریاش الان حالم خیلی بده واسش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دختر خوب هنوز سنت خیلی کمه، ک بخوای ذهنت رو درگیر این چیزا کنی و دل مشغولی واسه خودت درست کنی، سعی کن تو این سن ب فکر درس خوندن باشی مطمئن باشن خیلی چیزای بزرگترو بهتر سر راهت قرار میگیره هنوز اول راهی، خیالت راحت اونم اتفاقی براش نیفتاده اگه چیزیش میشد خواهرش نمیومد مدرسه، یا جوری حالش بد بود تو مدرسه ک دوروریاش میفهمیدن
هیچکدوم دوست نیستن باهاش امروز دوستم رفت گف ک من داداشم دوست دادشته گفته حالشو بپرسم قطره چکانی خبر ...
دوستت فقط گفته که داداشش دوست دوست پسر سابقته خب اونم فقط گفته حالش اوکیه
اسم یکی از دوستای اکستو رو به همون دوستت بگو بره بگه مثلا علیرضا(برای مثل اسم یکی از دوستای اکست) یکی از دوستاشه و خیلی نگرانشه از وقتی فهمیده تصادف کرده پیام هم داده ولی جواب نگرفته به من گفته از شما حالشو بپرسم و چند تا حرف دیگه و یکم هم گرم بگیره که یه چیزی دست گیرش بشه