2777
2789
عنوان

تصمیم به چالش کشیدن خودم

424 بازدید | 15 پست

سلام عزیزان 

من خانم در دهه چهل زندگیم هستم یه فوق دارم اما اصلا رضایت ندارم از خودم . سه تا بچه کوچیک دارم.خانه دارم. می‌خوام دوباره کنکور بدم .دودل نیستم برای کنکور دادن ولی متاسفانه تنبل تشریف دارم نمی تونم بهای این تصمیمم رو بپردازم همش امروز فردا. می‌خوام 

توی نی نی سایت گزارش کارهام رو بنویسم. من هنر بودم می‌خوام تجربی شرکت کنم.همه درسای تجربی رو زیر صفرم. وضعیتم خیلی پیچ در پیچی ولی پیش خودم میگم به حس خوب قبولی مبارزه.

اینم بگم من خودم رو آکبند نگه داشتم یعنی خودم رو تا الان توی سختی واقعی نداختم ایندفعه می‌خوام امتحان کنم ببینم چند مرده حلاجم. علاقه دارم به تجربی ولی درآمد برام حرف اول رو میزنم.

من مشاور ندارم.کلاس شرکت نکردم .کتاب هم دست دو خریدم. چندتا امتحان هم باید بدم توی مدرسه به خاطر دیپلم مجدد. اینجا گزارش کار میدم از حس و حالم میگم براتون. لطفا فاز منفی ندین فقط نگاه کنید پیشنهادات خوبی هم داشتین پذیرا هستم. در ضمن من فقط شبها میتونم درس بخونم شاید دیدم خوب پیش میرم برای بچه ها پرستار گرفتم چون کسی رو ندارم پیش بچه ها باشه. از همین الان شروع میکنم. قرار ما امشب ساعت 12 شب.

بماند به یادگار🥰




من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  

روز اول خواندن برای کنکور تجربی#  

اولین روز ۲۱ آبان ۱۴۰۲ از ساعت سه بامداد شروع کردم 

زیست دهم دستم بود تا ساعت شش.خپابیدم تا ساعت ده بعد هم کارهای بچه ها  و خونه ولی در حین کار مرور هم میکردم بار دوم که می‌خوندم بهتر متوجه میشدم.کتاب سلامت هم برای دیپلم مجدد کمی خواندم ولی راضی کننده نبود.




من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
روز اول خواندن برای کنکور تجربی#   اولین روز ۲۱ آبان ۱۴۰۲ از ساعت سه بامداد شروع کردم  ...

سلام یه سلام خسته توی این مدتی که نبودم رفته بودم آمپول زدن و رگ گیری و سرم بستن و .. رو یاد بگیرم بد نبود... اما هنوز نمی دونم چه مرگمه هنوز برای هدفم نمیجنگم ولی دوست دارم عوض بشم...الان دوازده و نیم شب هست فردا شب گزارش میدم که چه کردم با این جان خسته



من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام یه سلام خسته توی این مدتی که نبودم رفته بودم آمپول زدن و رگ گیری و سرم بستن و .. رو یاد بگیرم ب ...

سلام سلام گزارش ندادم اون شب ولی خوندم در حد سه ساعت دیشب هم فقط به فیلم شیمی نگاه کردن و مسئله حل کردن گذشت فهمیدم که بدون ریاضی خوندن نمیشه شیمی فهمید از امشب ریاضی کرمی رو‌نگاه می کنم بعد ریاضیات نعیم 

امروز حسم خوبه تا ساعت پنج و نیم بامداد بیدار بودم پنج ساعت خوابیدم تا یازده صبح در طول روز هم کتاب دستم بوده ولی غیرمرتبط چون درگیر امتحان تزریقات جهاد هستم هفته بعد اینم تموم میشه و ان شأالله پرستار میاد به کمکم




من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
سلام سلام گزارش ندادم اون شب ولی خوندم در حد سه ساعت دیشب هم فقط به فیلم شیمی نگاه کردن و مسئله حل ک ...

امروز بیست و یکم دی ماه.......سلام عزیزم من امروز ریاضی هفتم رو دانلود کردم و تا سر جبر و معادله پیش رفتم لطف خدا بود که به ذهنم رسید از ابتدا شروع کنم چون دیروز شیمی دهم خیلی سبز رو تا یه جاهایی رفتم بازم دیدم حل مسئله مشکل دارم و مشکلم در ریاضی هست. فردا آزمون سنجش دارم که عملا هیچی به هیچی چون هنوز صفر صفرم....باید کلاس تزریقات رو هم برم.

خیلی ها رو دیدم که تاپیک زدند و از دیگران پرسیدن که با وجود سن بالا میشه پزشکی یا دندون و دارو قبول بشن؟ اگه با خودم صادق باشم هنوزم شک دارم که راهی که انتخاب کردم درسته یا نه اما حسم خوبه تنها راهنمای من برای زندگی همین حس هست چون اگه با عقلم پیش برم حتی نمی خوام از جام بلند بشم ...این حرفها بمونه یادگاری و ان شأالله بتونم ادامه بدم





من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
امروز بیست و یکم دی ماه.......سلام عزیزم من امروز ریاضی هفتم رو دانلود کردم و تا سر جبر و معادله پیش ...

سلام عزیزم امروز که دارم می‌نویسم یه مرور فیزیک نهم رو‌خوندم بله همش پایه‌خوندن و لنگ زدن... فیزیک نعیم رو داشتم نگاه میکردم دیدم داره به فرمول های اشاره می‌کنه که من نمی شناسیم فهمیدم باید برگردم از عقب ....خلاصه الان که دارم می‌نویسم امتحان تزریقات رو هم قبول شدم و کلاس بخیه رو هم رفتم و تموم کردم .الان دیگه مشغله ای جز کنکور ندارم و البته امتحان نهایی ها.

هنوز پتانسیل خودم رو نمی‌شناسم نمی‌شناسم خودم رو متاسفانه ...خیلی کار برای انجام دادن دارم خدایا خواسته ام رو بهت گفتم که چی می‌خوام خودت کمکم کن به مغزم روشنی و فهم و گیرایی بده خدایا کمکم کن که این آخرین کنکورم باشه

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  

[QUOTE=325476065]سلام عزیزم امروز که دارم می‌نویسم یه مرور فیزیک نهم رو‌خوندم بله همش پایه‌خوندن و لنگ زدن... فیزیک ن ...[/QUOTEسلام سلام.....دارم افتان و خیزان میرم جلو 

جالبه وقتی میخوای یه تصمیم بزرگ توی زندگیت بگیری گزینه های که قبل از الانت آرزوت بود شروع می کنند به چشمک زدن طریق یک هفته گذشته دوتا استخدامی به طور اتفاقی دیدم یکی برای بهزیستی که مربی میخواست و من شرایطش رو داشتم و یکی هم معلمی که بازم شرایطش رو دارم اما نمی دونم چرا ته دلم دوست ندارم برم سمتشون قبل از اینکه به صرافت بیفتم که دکتر بشم معلمی شغل مطلوبی بود برام اما الان همین دوتا شغل هم وسوسه ام میکنن ولی وقتی خودم رو تصور می کنم که بهشون رسیدم ناراحت میشم ....معلمی شغل کم دردسرتریه و دکتری از هر نوعش پر از چالشه ....متاسفانه زندگی پر چالش رو ترجیح میدم....از اوضاعم بگم که تقریبا همه درسارو لاکپشت وار دارم جلو میبرم خیلی منتظر تابستون هستم منتظر روزی که کنکور رو داده باشم و بتونم برم دنبال گواهینامه رانندگی...خدایا خودت کمکم کن صبر بهم بده تا بتونم به آخرش برسم سلامتی به همسرم بده تا بالای سر من و بچه ها باشه خدایا کمکم کن پیش برم من خیلی ضعیفم تو بهم قدرت بده

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
[QUOTE=325476065]سلام عزیزم امروز که دارم می‌نویسم یه مرور فیزیک نهم رو‌خوندم بله همش پایه‌خوندن و ل ...

خب من بالاخره گول خوردم دارم برای استخدامی میخونم ان شأالله بخیره

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  

امروز به این فکر کردم که چرا...چرا باید اینقدر دغدغه برای خودم درست کنم...من مادر چند فرزند هستم سخته برام به چیز دیگه ای فکر کنم به درآمد داشتن... من که همسر خوبی دارم و چیزی برام کم نمی‌ذاره چرا باید اینقدر دغدغه مالی داشته باشم...چرا جو من رو گرفته به هر قیمتی می‌خوام شاغل بشم اونم معلمی با حقوق ناچیز... من که هنر هم دارم توی خونه میتونم پول در بیارم...بله از کم عقلی بود همش... بیخیال معلمی و دردسرهای بمونه به یادگار 


من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
امروز به این فکر کردم که چرا...چرا باید اینقدر دغدغه برای خودم درست کنم...من مادر چند فرزند هستم سخت ...

من امروز کمی ورزش کردم   عسل و لیمو خوردم  و می‌خوام امروز به علاقه ام برسم  

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
من امروز کمی ورزش کردم   عسل و لیمو خوردم   و می‌خوام امروز به علاقه ام برسم   &nb ...

بماند به یادگار

بله داشتم زندگیم رو میکردم دیگه بی خیال معلمی شده بودم زندگی داشت خوب پیش می‌رفت که یه دفعه اسپاسم عضلانی از خرم گرفت ترسیدم خیلی ترسیدم گفتم دیگه تمومه از قلبمه گفتم بچه هام رو چیکار کنم خدا ....بله همه ی این فکرها اومد به سرم رفتم دوتومنی پیاده شدم تست ورزش و اکو و آزمایش گفتند از قلبت نیست یه اسپاسم عضلانی هست گفتن یه ارتوپد هم برو شاید دیسکی چیزی هست و من به زندگی برگشتم  امروز امتحان عربی دادم اولین سوال یک قسمتیش که ترجمه بود بلد نبودم ولی نوشتم اون کلمه که نمی دونستم (لبون) بود که کاشف به عمل اومد میشه پستاندار  من نوشتم باهوش چون درباره دلفین بود.قبول که میشم ولی فکر کنم باید بعداً ترمیم کنم. امتحان بعدی زیست هفدهم زیست دارم ده روز فرصت دارم میترکونم ان شأالله 

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  

امروز سی خرداد بود

پسر گلم زخم برداشت دلم ریش شد

خدایا خودت هرچه زودتر محو کن آثارش رو

الهی آمین

و متاسفانه امروز از مورد اعتماد زندگیم نارو خوردم ولی مهم نیست هیچ چیز ارزش ناراحتی نداره

خدایا من رو به سن ۸۰ سالگی برسون می‌خوام نوه هام و نتیجه هام رو ببینم

خدایا من جز تو هیچ کسی رو ندارم

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
چ باحال مینویسی

دلنوشته هست بمونه یادگاری

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
امروز سی خرداد بودپسر گلم زخم برداشت دلم ریش شدخدایا خودت هرچه زودتر محو کن آثارش روالهی آمینو متاسف ...

سلام عزیزدلم احساس میکنم خیلی تنها هستم زیر پتو کلی حرف دلی زدم به آقامون دلم برای خودم تنگ شده داره بهم فشار میاد که دیده نمیشم اما با خودم میگم چه اهمیتی داره دیده بشی یا شنیده نشی آخر و اول تنهایی ....آره اول و آخر تنها هستیم ولی مگه خودش نگفته بود دوست دارم اون دنیا هم کنارم باشی ...آخه با این اوضاع کی دوست داره اون دنیا هم تجربه مشابه این دنیا داشته باشه خودت بگو  وقتی دلت باهام صاف نیست چرا لاف میزنی بابا تو هم مثل بقیه باش لاف هم نزن والله از وقتی یادم میاد تنها بودن تو برای من کافی نبودی ...اعتراف کن حرف دلت رو بزن حتما منم برات کافی نبودم...من صد خودم رو گذاشتم دیگه جون ندارن باور کن بیشتر از این حال من رو بهم نزن 

من یه مامان خسته هستم اما امیدوارم  اگر مادری می کنم برای رضای خداست اگر همسرداری و خانه داری میکنم برای رضای خداست.یه دونه هدف دارم که میشه بهش رسید ولی سخت. برای سلامتی بچه ها و عشقم اگه دوست داشتین صلوات بفرستین  
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  17 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش