تو دوران عقد خیلی اذیتمون کردن چون پدرمادرش تو کرونا فوت شده بودن با خواهربرادرش اومدن خواستگاری انقد عقب انداختن عقدو واسه بله برون یه کله قندم نیاوردن فقط انگشتر، گفتن بعد سال پدرمادشون دوباره بله برون میگیریم و عقد مفصل در صورتی که من گفتم یه کل قندوچادر بیارین با یه عقد ساده نزدیک سالگردشون بود که مامانم که فقط ۴۱ سالش بود ناگهانی فوت کرد 🥲 بعد چهارماه بابام اجازه داد عقد محضری کنیم ،اصلا رحم نداشتن بعد محضر مهمونای من رفتن رفتیم خونشون نگفتن مامانش تازه فوت کرده انقد بزن برقص کردن انقدر اذیتم کردن از ناراحتیم سو استفاده کردنو پشتسرم حرف زدنو شوهرمو تا میتونستن پر میکردن الان خودش میگه تازه شناختمشون یکیش این بود که شوهرم امروز بهم گفت که میگفتن چرا براش طلا خریدی اینام که خریدی یکی یکی بفروش من ساده ام فکر میکردم لازم داشته میرفتم میفروختم کسیو هم محرم نداشتم نصیحتم کنه از وقتی فهمیدم اینجوری میگفتن خیلی حرص دارم میخورم هم میخوام گریه کنم هم اعصابم خورده قفس سینم درد گرفتش
لطفا واسه منم دعا کنید
بیشتر از دو ماهه قهر کردم و خونه پدرم هستم و شوهرم نمیاد سراغم
تو تاپیکهام توضیح دادم😔
از این به بعد خودت باش
الان دیگه تموم شده
مدام یاد اوری کنی از بین میری
زندگی و شوهرت مدیریت کن
شوهره منم اوایل ازدواجم هی طلاهامو فروخت فروخت نگو خواهراش میگفتن منم دیدم اینطوریه دیگه طلا اینا هیچی نخریدم خواهرشوهرامم اوایل میگفتن طلا میخایی چیکار . بعد از ۱۲ سال حالا اومدن پرسیدن طلا نداری زن نیستی عرضه نداری؟کلاااا دنبال حرفن
میدونستم گفتن بهش مگه ادم برا زنش طلا میخره ولی نمیدونستم کفتن اینا که خریدیو بگیر بفروش هی میگم گذشته ولی... الانم داداشش هرروزو شب داداش کوچیکش زنگ میزنه کجای چیکار میکنی چی میخوری چی نگاه میکنی کی خونتونه چیکار کنم از دستشون خیلی سیاست دارن تو روم یجوری رفتار میکنن هرکی ندونه میگه چقد خوبن
چقدر خاله زنک هستن
تو باید خیلی با سیاست باشی
اصلا ب رو شوهرت نیار ناراحت میشی
زن ها زن ک غر بزنه دوست ندارن تو همیشه شاد باشی و برای شوهرت وقت بداری
بقولی محبتت بیفته تو دلش اونها روهمه رو میداره کنار
خواهرش تنها منو تنها گیرمیاورد میگفت نفروش به اون میگفت بگیر ببر بفروش داداشاشم خاله زنکو حسودن طلا یه نمونشه خیلی اذیت کردن باسیاستاااا منم هی میگفتم گذشته مهم نیست ولی امروز اینو فهمیدم خیلی حرصی شدم شوهرم میگه مثل خودشون باش پشت سرت میگن اسگله
حالا میگه مثل خودشون باش،اینجوری هیچی نمیگی میگن اوسگلی میگم من هیچی نگفته اینجوری میکنن چیزیم بگم که دیگه هیچی ترسو نیستم ولی هی میخوام نرم تو حاشیه ولی هر چی سکوتو ادب میکنم کوتا نمیان هیچ بدترم میکنن
