الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
آخه چجوری بحث میکنید که کار به این حرف میکشه؟ به همدیگه احترام بذارید
مثلا من قبل اذواج شاغل بودم. تو عقد به دلایلی دیگه نرفتم. بعدم گفتم برم سر خونه خودم سرو خلوت شه میرم. مثلا چند روز پیش گفتم میخام برم معلم مهد بشم. هم ساعت کاریش کمه هم به خونه میرسم. هم بازی با بچه ها رو دوست دارم. محیطشم زنونه و خوبه باب میلت. میگفت نه نه نه. دوست ندارم کار کنی. من زن شاغل نمیخام. میگم تو اومدی خواستگاریم من شاغل بودم و تو مشگلی نداشتی. میگه نه تو کی شاغل بودی!! همینی که هست. میخای بخاه نمیخای برو خونه بابات. مجرد شو هر کار دلت خاست بکن!
نه عزیزم همه اینطور نیستن ، من ازدواج نکردم خداشکر با بی تجربگی هرچی سنم بالاتر میره دارم پخته تر می ...
دقیقا. من خودم واقعا به تمام این چیزا فکر میکردم. کسی ازم خوشش میومد یا خواستگار قاطعانه برا زندگیم تصمیم میگرفتم. واقعا احساس میکنم جادو شدم قبل ازدواج. چشمام رو همه چیز بسته بسته بود. اینو جدی میگم. اصلا همچیز خیلی یهو اتفاق افتاد.
مثلا من قبل اذواج شاغل بودم. تو عقد به دلایلی دیگه نرفتم. بعدم گفتم برم سر خونه خودم سرو خلوت شه میر ...
چی بگم عزیزم نمی دونم تو این شرایط باید چیکار کرد. من باشم قطعا جمع نمیکنم برم خونه بابام ولی انقدر سرسنگین میشم باهاش تا به غلط کردم بیفته بعدشم اتمام حجت میکنم که دیگه هرگز همچین حرفی نباید بشنوم. بازم آدما با هم فرق دارن برای هر کسی یه روشی جواب میده
دقیقا به خاطر همینه کوتاه میام. من شوهرمو واقعا دوسش دارم. با تموم اخلاقا خوب و بدش. زندگیمو دوست دارم. براش تلاش کردم. کلی گرفتاری و مشگلات رد کردیم.. حاضر نیستم بهم بپاشه که فکر میکنم همین شده نقطه ضعفم. میدونه هر چی بشه نمیرم. اما منم آدمم بین منطق و عقل و قلبم موندم. تو اون مسئله واقعا کار به اونجا برسه خیلی لجبازم. هر چقدرم دوستش داشته باشم میرم واقعا برا همیشه.