عزیزم من خودم همیشه مامان و خالم و مامان بزرگم اینا دوست ندارن برای شام برن خونه دایی هام،،،، میگن وقتی میریم خونشون شام میخوریم از گلومون نمیره پایین .دلشون نمیاد داییم بخواد خرج کنه و اونا بخورن. یکی دو بار رفتیم، بعدش تو جمع ک نشسته بودیم حرفشو میزدن اشک از چشماشون میومد.
یا داییم ک مهمون داره دعوتمون میکنه برا شام، معمولا میگن ما شام نمیایم و بعد از شام برای شب نشینی میریم پیش مهموناشون میشینیم. شاید بنده خدا همینطوره مادرشوهرت