فقط اینایی که😑پیمانه اندازه
شعله گاز
تخم مرغ درست کردنم بلد نبودن😑😵💫😐پس خونه مادراتون چی یاد گرفته بودین
چیکار میکردین دقیقا
شیر الات نو خونه رو باجرم گیر من شستم همش خراب شد همینجوریم مونده🌝
به همین وقت شب قسم میخورم عین حقیقته
فردای عروسی کتری گذاشتم تا بجوشه و چای دم کنم
خیلی طول کشید دیدم این آب جوش نمیشه
رفتم شوهرمو صدا زدم بیاد شاید مشکل از کتریه
اومد گفت باید در کتری بزاری تا جوش بیاد😑😑😑😑
قیافه من😂😂😂😂😂😂😂😂
قیافه شوهرم بعد از ناامید شدن از زنش 🤒🤒🤒🤒🤒
یه سوتی دیگه من خ نم نزدیک مادر شوهرمه بعد قبل عروسی از مشاورم راهنمایی خواستم مثلا چطور باشم و اینا اینم گفت که احتمالا زیاد ازت بخوان کمک بگیرن زودی پانشو بری... مثلا بگو کار دارم و اینا مه عادت نکنن یه بار بنده خدا زنگ زد گفت دخترم بیا کمک مهمون دا م نهارم بیاین اینجا منم گفتم یکم کار دارم بعد کارام میام خلاصه تاکارامو کردم و رفتم خیلی طول کشید وقتی رفتم هنه چیز آماده بود سر نهار رسیدیم تازه مهمونام بهن تیکه انداختن🤣🤣🤣🤣
تو عقد میرفتم خونشون مهمونی خجالت میکشیدم برم دستشویی.....
هر چند ساعت میخواست باشه...
شبابا حال خیلی خراب برمیگشتم خونه
خرابااااااا
که مثلا من خیلی باکلاسم
بعد تو اولین مهمونی خانواده شوهر که به منم گفتن برم برای اولین بار فامیلو میدیدم ببخشید جلو همه ازم باد خارج شد😐😁
من مجردم هنوز به سوتی نرسیده😁 ولی مامانم دو هفته رفته بود از مادربزرگم پرستاری کنه تمام کار خونه به دوش من بود ینی مث میگ میگ شده بودم😂😂 خونه رو تمیز‌کن واسه داداشام و بابام شام و ناهار درست کن سرویس و حموم و بشور به بقیه برس ینی خونه برق میزد از تمیزی موقع امتحانای ترمم بود هم درس‌میخوندم هم دانشگاه میرفتم هم کارای خونه با من بود فقط یادمه مامانم اومده بود قیافش اینجوری بود😐😐😂 باورش نمیشد گفت خوشحالم کردی😂😂
