خون در مدفوع و بعد از دفع

برو دکتر معاینه بشی. اگه لازم باشه کلونوسکوپی میکنن خیالت راحت بشه

برو دکتر هر خونریزی مفعدی باید پیگیری بشه

تجربه شخصی منه ممکن اگه خودتو با ژیلت شیو کنی بریدگی یا زخم خارجی ایجاد کرده باشی و اون باعث خون ریزی بشه اگه یکی دو روز تکرار شد با کولونوسکوپی بشی

حتما برو دکتر حتما

شاید رگای همورویید از داخل تورم پیدا کرده زخم شده

ممکنه عفونت هم بگیری بخاطر خونریزی از مقعد

سلام عزیزم خ بی

دیدم بیو رو عوض کردی گفتم حالتو بپرسم ماشالله معلومه بهترشدی از نوشته هات معلومه که از ته دلتتت گفتی😁

سلام دوست من

شکرخدا. ممنونم. شما خوبید؟

باورت میشه رفتم نگاه کردم ببینم چی نوشتم😅

دیگه چیزیه که کاریش نمیشه کرد. بازم شکر..

آره😄 از ته دلم گفتم

چقدر خوبه که کسی هست منو ببینه🌹

خدارو شکر که خوبی 

اره ازونروزی که باهم حرف زدیم همش تو فکرتم ..تو تاپبکام گه گاهی میبینمت باز احوالتو میپرسم .احساس میکنم خواهرمی اخه دقیقا خودمنی هم شرایط خودت هم خانوادت🥺🥺

باورت میشه امضاتو خوندم یه حس خوبی پیدا کردم...خیلی خوشحالم که از ته دلت نوشتی انشالله که خیره

نمیدونم چرا انقد خنگ شدم😭 فک میکنم ی بار دیگه ام حالمو پرسیدی گفتم یادم نمیاد و باز..🤦🏻‍♀️ 

از بس مهربون و با محبتی🥺❤

عزیزمی🥺

کاش بتونم مثل تو مهربون باشم..

ممنون عزیزم. ان شا الله به دعای شما🤲🏻

در چه حالی؟ اوضاع ب وفق مراد هست؟

اره چندین بار تو تاپیکا دیدمت و احوالپرسی کردم بار اخر دیدم نه مثل همیشه نیستی منم رفتم😁

گفتم دلم گرفته گفتی خودم تو زندگی خودم موندم!منم دیگه چیزی نگفتم فهمیدم حالوحوصله نداری...

ای میگذره دیگه ... مثل همیشه روزای تکراری زندگی تکراری

تو چیکار میکنی؟باشوهرت باکوچولوت؟

خوبین باهم؟اشیونتون گرمه دیگه خدارو شکر؟

عه جدی! میدونی حتما بخاطر اینه که من اصلا اسم کاربری ها رو نگاه نمیکنم🤦🏻‍♀️ نمیدونمم چرا🤷🏻‍♀️... منو ببخش حتما بخاطر همین بوده.

خداروشکر بد نیست. ی روزم ک همه چی خوبه خودم مریضم. ولی باز شکر.‌ میدونی.. فعلا همه فکر و نگرانیم برای رفتنه. استرس پروزا، جای جدید، دوری، زبانی ک بلد نیستم و.. مث سوهان شده تو مغزم. اصلا نمیدونم الان باید خوشحال بلشم یا ناراحت..

خواهش میکنم

مهاجرت میکنین؟مگه شغل شوهرت چیه؟خودت راضی هستی که بری؟سختت نیست؟

🌹

بله. دکتره. نمیدونم.. راستش اولش مخالف بودم ولی مث خیلی چیزای دیگه پذیرفتم. شایدم واقعا خودم خواستم! چون تو ذهنم رفتن بود. چیزی ام ندارم ک از دست بدم. فقط یه مشت عادت! عادتایی ک وابستگی میاره وگرنه خونوادم خیلی بهم ظلم کردن‌ اما بازم دلم براشون تنگ میشه. جز اون هیچی ندارم و هیچکسو ندارم که دلتنگش بشم. ولی خب بازم سخته برام... فقط و فقط بخاطر دخترم. چون میدونم اینجوری براش بهتره