اختلاف سنیم با بقیه زیاده
همه ازدواج کردن داداشمم ازدواج کرده بعد خیلی زیاد میاد خونه بابام خیلیم زیاد زنش کلاس میزاره و سیاست داره خیلی حساب گره
کلا جلوی من و خانواده داداشم زیاددورش میگرده
منم تنها مجردم و اختلاف سنی زیاد دارم واقعیتش منم ارزوم ازدواج و خوشبختیم هست خیلی از خدا میخوام کمکم کنه تا خوشبخت بشم
مشکل چشمم دارم از ایندم میترسم وقتی اینا میبینم حسادت نمیکنم ولی میگم خدا چرا من مجردم خدا چرا انقدر اختلاف سن خدا یا بسه دیگه مجردی نجاتم بده من میترسم از ایندم
اگه خدارو قبول داری از چی میترسی؟
از طرفی میترسم پدر و مادرم از دست بدم و تنها بشم
از طرفی میترسم در اینده پیر میشن مسعولیت زیادی بهم واگزار بشه
از اینده و پیری بدون همدم میترسم
از پیری بدون بچه میترسم
حالم خیلی بده خیلی 😣
قبل ازدواج داداشم اینجوری نبودم الان این جوریم تقریبا دوساله ترس افتاده جونم تو خودمم با هیچکس نمیتونم حرف بزنم درد و دل کنم
ولی مجردی بهتره
سلام عزیزم فقط ۲۰ سالته حالا ی جوری حرف زدی من فکر کردم بالای ۳۵ هستی هنوز کوچیکی که
فداتشم یعنی از ۱۸ سالگی استرس به جونت افتاده بنظرم
وای خدا اون روز نیاره بالای ۳۵ من دق میکنم
یه فامیل داشتیم تا ۴۰ ازدواج نکرد من میترسم چون اونو دیدم الان ارزوش بچه هست که دیگه نمیشه سنش بالاست
من میترسم به خاطر مشکلم بدبخت بشم راه درمان نداره خیلی میترسم خیلی زیاد
