استاتر من کاملا درکت میکنم...یه زن داداش دارم روزی که داداشم گفت اینو میخام کلا از یه استان دیگه هست یه روستا....بعد مامانم مخالف بود..داداشم التماس که حداقل بیایید ببینید..مامانم میگفت خواهر دختره اومد کنارم نشست دستمو گرفت گفت توروقرآن خواهرمو بپسندین میاد کلفتیتون رو میکنه😐😐😐😐
مامانم مدتها گریه زاری مریض که اینا به ما نمیخورن..داداشم پاشو تو یه کفش که میخامش...خدای بالاسر شاهده با یه کفش سوراخ با یه دست لباس کهنه فرستادنش خونه داداشم...یه قاشقم ندادن واسه جهیزیه اش!!!
مامانم به داداشم گفت من گفتم نه ولی وقتی انتخابش کردی باید پای همه چیزش وایسی. .من فقط میتونم دخالت نکنم...خلاصه هرجوری بود عروسی گرفتن و هرکدوم یه تیکه وسایل خونه اش رو به عنوان هدیه واسشون خریدیم....گذشت تا الان 😁
به باسنش میگه دنبالم نیا بو میدی😂😂
شده قضیه یارب روا مدار که گدا معتبر شود....واقعا چشم و دل سیر نیست عقده ای به تمام معنا..همه فامیل کاملا شناختنش...هرچی میخره سیر نمیشه انگار عقده پول خراب کردن داره...هربار که داداشم میخاد درد و دل کنه..مامانم میگه هیس حق نداری اعتراض کنی..دیدی پسندیدی و بهش قول دادی و امیدوارش کردی. .نصحیت بقیه گوش ندادی گفتی خودم عاقلم واسه زندگیمون تصمیم میگیرم..الانم عاقل باش زندگیتو بکن..نزار بچه ات اذیت بشه😑