شوهرم رفلاکس معده گرفته تو رو شوهرم کیف میکرد که شوهرم مریضه و چیزه زیادی نمیتونه بخوره و وزن کم کرده
همش میرفتیم خونشون به شوهرم گیر میداد اینو نخور اونو نخور زیاد میخوری و ..
آخه اگه دومادتو دوس نداری به خاطره احترام دختر و نوه ت احترام بزار و بد رفتاری نکن
اینقدر تیکه و طعنه زده به شوهرم که تو راننده ای سره کار نرفتی و شوهرم اومده غصه خورده
امشب شوهرم از غصه جون تو جونش نبود نفسش اینقدر تند شده بود معدش هم مریض بدتر حالش خراب شد
امروز گفت به خاطرت گریه کردم که چرا باهات این رفتارارو میکنن
اونسری که قهر کردم و خونشون نرفتم مامانم اومد خونمون و بهم سر زد البته بعد از سه هفته بعدش بابام حتی نیومد احوالی ازم بپرسه اون وقت میگن دین و ایمان داریم و با اعتقادیم و ..