2777
2789
عنوان

خانمای عزیز یه لحظههههه زندگی من

104 بازدید | 5 پست

سلام خانمای عزیز میشه کمکم کنید اگه شوهر شما اینطوری بود چیکارمیکردین ؟؟ما شهر غریب هستیم اونجا میره سرکارمیاد خونه اما تو خونه قلیون میکشه و کلا از حقوقش زیاد نمیزاره سردربیارم میگه تو خودتو درگیر نکن هرچی بخوای میگیرم   و الان چندوقتیه اومدیم شهر خودمون برای دیدن خانوادها من و دخترم موندیم حالا شوهرم اومده دنبالمون چندروزیه بعدش نه با خودش منو بیرون میبره مثلا خرید داشتم میگه ببرمت بیرون کسی نگات کنه اعصابم بهم میریزه ببره هرجا بریم فقط با اسنپ اینور اونور میریم  بعدش گوشیش که رمز داره اصلا نشون من نمیده میگه قسم میخورم چیزی نیس ولی چیزای شخصی تو کارم دارم نباید بدونی  خب اینم هیچی انگار دوست داره من همش پیگیریش باشم یا بقول خودش همیشه کنجکاو باشم چیکارمیکنه خودشم خیلی رفیق بازه خونه مامانم که میایم نهار شام میاد ولی بعدش میره بیرون همش تو خونه مامانشم همینه شبا هم خونه مامانم زیاد بزرگ نیس راحت نمیشه میره خونه مامانش ماهم اینجا بمونیم یا باهم بریم هم که اونجاییم خلاصه دوستاشو بمن ترجیح میده ولی انگار دوستم داره مثلا ولی خب نمیدونم چه غلطی کنم تصمیم گرفتم دیگه بروش نخندم و جدی بشم کلا شاید درست بشه دیگه کم آوردممممم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب نباش از همین الان شروع کن وگرنه مثل من بعد چن سال پشیمونی نابودت میکنه

چیکارکنم واقعا موندم اصلا نمیتونم جدی باشم یه ذره جدی میشم‌ دوباره مسخره بازی درمیاره می‌خندونه ولی میدونم این زندگی نیس دیگه هیچ کاریم هم ازم برنمیاد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792