دیشب با تمام وجودم درک کردم ک منو شوهرم ی روز از هم جدا میشیم و این زندگی دوامی نداره دیگه بااینکه اول راهیم اما من کاملأ ناامیدم از این زندگی خانواده ام پشتم نیستن میدونم اواره کوچه و خیابون میشم اگه شوهرم ولم کنه تصمیم گرفتم ی کم پول جمع کنم ک اگه زندگیم تموم شد آواره نشم میشه یادم بدید چون تا حالا کسیو تیغ نزدم اصلأ همیشه با معرفت و عشق زندگی کردم