رشتم تجربیه علاقه ای بهش ندارم و برام سخته ادامش بدم از طرفی از همکلاسیام بدم میاد میخام تغییر رشته بدم ولی خانوادم همکاری نمیکنن خسته شدم امروز بابابام رفتم ک ثبت نام کنم دم مدرسه رسیدم خاستم آیفون مدرسه رو بزنم با بابام گرفت ب حرف زدن ک این چ لباسیه چرا شلوارت اینقد بالاس انگار ک همون موقعه میدیدم شلوار مام بود و دقیقن تا پیش ساق پام بود و اصلن پام معلوم نبود این همه گیر نمیدونم واسه چیه خلاصه بیشتر از این آبرومو نبره باهاش اومدم خونه میخام از مدرسه در بیام و کلن درس نخونم دیگه امیدی ب این زندگی ندارم کاش تموم بشه