خانما .امروز من مغازه شوهرم بودم با هم دعوا بدی کردیم😔😔😔 من از شوهرم بدم میاد .
یه کاری کرد دلم بد جور شکست . منو تحقیر کرد دیشب اشکمو در اورد صبح رفتم مغازش دعوا شد.. بخاطر خانواده اش هم باهام دعوا کرد کلا سر دو تا داستان دلم بد جور شکست .
بعش گفتم پشیمون شدم باهات ازدواج کردم .گفت یکبار دیگ بگو گفتم هیچی . بعد گفت بدرک و پشیمون شدی حین جاب جایی بار مغازش گفت برو درخداست طلاق بده منتظرم. ببینم میتونی . گفتم مهریم بده حقمو ازت میگیرم بعد میرم. برگشت گفت میزنمت ایتقدر . بهت هیچی نمیدم رو صورتت اسید میپاشم . منم گفتم مغازه ات رو اتیش میزنم نابودت میکنم.گفت وایسا ب مادرت و برادرت زنگ بزنم. زندگیتو خراب می کنم. من خودمو بازم حقیر کردم التماسش کردم . گفت مهریتو میخشی زندگی می کنی . منم بازم ب غلط کردن افتادم خیلی حقیر شدم امروز 😔😔😔 تا اینک رفتم خونه مادر شوهرم .دعوا تموم شد . دیگم حرفی نزد باهم دوس شدیم. . چیکار کنم دوباره مهرش ب دلم بیفته . دوسش ندارم نگین طلاق تروخدا نمی تونم چون خودم انتخابش کردم .خانواده ام گفتن حق برگشت نداری. البته کسی از این موضوع خبر نداره. امروز بدترین روز زندگیم بود.