2777
2789
عنوان

شما با خاله هاتون یا فامیلاتون خوبید؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1724 بازدید | 90 پست
عزیزم یه تجربه بهت میگم  وقتی جلوی شوهر از فامیل خودت بدگویی کنی همین میشه  ....  ...

من بدگویی نکردم خودشون با اعمالشون باعث شدن که اینم بفهمه،کاملا تفاوتا مشخصه تو زندگیه ما

حتی بابامم راضی نیست دیگه رفت و امدی بشه ولی مامانم قبول نمیکنه

بااین خالم مشکلی نداره ولی ازاونجایی که فامیلای ما فوضولن بدونن یکی یکیو مهمون دعوت کرده سریع پامیشن همشون میریزن اونجا🤦🏻‍♀️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شوهرت اصلا نباید حرفی بزنه  من اینو میگم  تو خودت باید با مادرت کنار بیای

اینم نظر شماست که شوهر نباید حرفی بزنه

ولی من از حرف زدن شوهرم راضی ام و کاملا بهش حق میدم

منم با مادرم نمیتونم کنار بیام که خواستم نظر بپرسم اینجا❤️ممنون که نظر دادی

توقعتو از آدما بیار پایین گلم  دوره زمونه جوری شده ک آدما ب نزدیک ترین آدمای اطرافشون هم بی توجه شدن ... اصلا ارتباط ها خیلی کم شده .... فرصتای زندگی رو غنیمت بدون  اگه مهمونی و دورهمی هست خودتو محروم نکن برو شاد باش لذت ببر 


اگر شوهرت کاملا مخالفه بهتر مهمونی نری ی بهانه بیار و برگردید خونه خودتون

شوهرم این خالمو دوس داره ها ولی فامیلای ما یجوری ان به همه چیز باید رسیدگی کنن بفهمن خونه ی یکی مهمون هست ها میریزن اونجا😐شوهرم حالا هیچی من خودمم راضی نیستم اونیکیا و ببینم😭کلا وسط موندم.خونم یه شهر دیگست اومدم مهمون شهر مامانم اینا

توقعتو از آدما بیار پایین گلم  دوره زمونه جوری شده ک آدما ب نزدیک ترین آدمای اطرافشون هم بی توج ...

اخه باز یه ادمایی بودن که دوسشون داشتم میرفتم شاد میشدم😅جایی که ادماشو دوس دارم میرم خیلیم خوشحال میشم ولی پیشه خاله هام نه😞

واسه این ادماییکه میگم من خودمو کشتم چندبارم بخاطر اینکه مثل اخمقا داشتم دنبال کاراشون میدوییدم با شوهرم دعوا کردم،اخرش برگشتن گفتن به ما چه میخواستی نکنی

منم میخوام قطع رابطه کنم مامانم نمیزاره

تازه که ازدواج کرده بودم همسرم با مهمانی،رفت و امد مشکل داشت وقتی چندبار پدر و مادرم اعتراض کردن بهش ...

اخه درستشم همینه،وقتی هیچ جا یادت نیستن چجوری باید انتظار داشته باشن من یادشون باشم؟

شوهرم مشکل نداره با رفت وامد ولی چون اداهای فامیلامو دیده میکه خوشم نمیاد بریم بیایم.فقد بخاطر اینکه من ساده بودم تو همه ی مراسما تو همه ی روزاشون کنارشون بودم اونا تو مریضمم نبودن.نمیگم که بیان دنبالم یا بهم زنگ بزنن میگم وقتی بیخیال من شدن بیخیال زندگیمم بشن دیگه.هی از مامانم امار نگیرن پرش کنن 

یه خالم مریض بود برگشته به مامانم گفته وظیفه دخترت بود بیاد به من سر بزنه،زنگ بزنه دختر تو ادم نیست شعور نداره

عزیزم مشکل اصلی الان شمایی که چرا از انسان ها انقدر توقع داری؟فک وفامیل دستت رو تا ته عسل کنی هم کاز ...

بخدا من بیخیال فامیلام شدم

میگم توقع دارم چون به وقتش خودمو بخاطرشون کشتم،من بخاطر اونا چند بارم با شوهرم دعوا کردم ولی اخرش برگشتن کفتن به ما چه میخواستی نکنی😐خالم مریض بود جند روز پیش برگشته به مامانم گفته دختر تو شعور نداره زنگ میزنن حال مریضو‌میپرسن؟مگه تو زنگ زدی حال تا عروسو تو شهر غریب زنک زدی پرسیدی؟حامله شد زنگ زدی پرسیدی؟اینا مامانمو پرمیکنن وگرنه من کاری ندارم با کسی

میخوام قطع ارتباط کنم بازم نمیزاره

خودمم باردارم الان دو روزه چون اعصابم خورده همش هرروز یه جاییم دردمیکنه اصلا حالم خوب نیست

زنگ بزن به خاله خوبت و با اون حرفاتو بزن و مهمونی را کنسل کن و نرو بگو حامله هستم و خیلی بهم استرس وارد میشه با دیدن آدمای سمی

ولکن بابا ناراحت چرا من فقد از طرف مادرم حرص میخورم که بیخیال ابجیاش نمیشه،حداقل زمانیکه من اینجاام

خب مامان منم همینجوری 

بدتر این که ی خواهر ندارم 

۰۴/۷/۶چقدر مضلومانه پر کشیدی رفیق قشنگم :) 💔🚶🏻‍♀️منتظر میمونم تا روزی که منم بمیرم و تو رو ببینم 🙂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز