2777
2789
عنوان

زن بابام بدش میاد شاد باشم

166 بازدید | 6 پست

زندگی من مث یک رمان و من مث کوزت بودم 

بابام  ۷سال پیش با خانمی که ۳سال از من بزرگتر بود باوجود مخالفت همه به زور دختره و زور خودش  ازدواج کرد خوب اونموقع من میخواستم تازه برادانشگاه کنکور بدم . مشکلات فراوانی دامن گیر من شد بهم خیلی ظلم کردن. الان ارشدهم گرفتم اما اون رشته ک لیاقتشو داشتم قبول نشدم حتی سن ازدواجمم رسید انگار بابام‌نمیخواست زود پدر زن بشه و خواستگار راه نمیداد بااینکه ظاهر خوبی داشتم و خواستگار داشتم اما بالاخره ک داش از سنم میگذشت راه داد  وحتی یکبار بدون علاقه خواستم بایکی ازدواج کنم خداروشکر بهم خورد. الان بخاطر زن بابا کم سن و سالم نمیتونم بخندم نمیتونم راجب رویاهام با شریک زندگیم بگم همه پدر مادرها برا دخترشون آرزو دارن، جهاز میگیرن مادرا برا دخترشون دعا خیر میکنن و میگن ان شالله که با همسرت این چیزای خوبو تجربه کنی اما من مث ی زن بیوم زن بابام حسادتش انقد زیاده قشنگ کورم باشی متوجه میشی نمیخواد من شاد باشم وقتی از چیزی میگم حتی خودم برا خودم چیزایوه اونا باید بگنو من میگم اخم میکنه و جواب نمیدهبااینکه خیلی مظلومم همیشه ناراحته خودش منو نفرین میکنه . من موندم چجوری ازدواج کنم چجوری عشق و تجربه کنم و این ببینه چکارکنم من گناهی نداشتم بهم ظلم شد فقط من سوختم چجوری شوهر جونمو ببینه زن بابام و حسادت نکنه. من حتی از مراسم های قبل عقد تا عروسیم میترسم این هربار من خوشحالم خراب میکنه عقده امچیو سر من خالی میکنه درصورتیکه اون بابامو مجبور کرد بگیرتش اونا هردو به منو داداشم ظلم کردن میترسم کسی نیس حمایتم کنه اشتباهاتمو بپوشونه بدتر زن بابام از حسادت زندگیمو خراب میکنه هرچ ب حرفش میگیرم تاثیر نداره چ جوری از شر حسادتش در امان باشم؟

بگیرش بزنش موهاشو بکن عفریته رو 

قبل هر چیزی، من از ادم چسب متنفرم فاصلتون و حفظ کنید فرقی هم نداره چ جنسیتی دارین⚡️من صبح كه از خواب پا مى شم دلم مى خواد كسى نباشه باهام حرف بزنه، مى خوام از خونه كه میرم بيرون، كسى منتظر نباشه تا برگردم؛ دل كسى تنگ نشه واسم؛ كسى منو نخواد؛ مى خوام تنها باشم.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ب این دقت کن اون مادرت نیست ک شده خودش ناراحت باشه ولی از خوشحالی تو خوشحال باشه !

اون مادرت نیست ک هر چیم ک بشه جز دعای خیر برات چیز دیگ بخاد ! 


با اینک خیلی ازاینچیزا به آدم بودن اون شخص و ذاتش بستگی داره 

ولی خب اسمشم روشه زن بابا !

بهشتی که خوباش شما باشین جهنمشو میپرستم :) 
رابطتو خییییییلی کم کن باهاشون و اصلا از زندگیت و خوشیات پیشش نگو اصلا از شوهرت هیچی پیشش نگو در حد ...

اون خیلی حس فضولیشم قویه گاهی بابامو شیر میکنه ک سرک بکشه بالاخره ک ازدواج میکنم هرچی باشه میان خونم .

خیلی بهم ظلم کرده فقط ی گوششو میبینه ازدواجمو نمیگه این دختر اگ من میزاشتم زندگیشو بکنه الان پزشک بود 

ب این دقت کن اون مادرت نیست ک شده خودش ناراحت باشه ولی از خوشحالی تو خوشحال باشه ! اون مادرت نیست ک ...

من هیچ انتظاری ندارم فقط حسادت نکنه . خواهر داره بابا منم مث خواهرش چرا فقط اخم وتخمو حسادتش برا منه مگ من خواستم این زندگیو انتخاب کنه انتقام چیو داره از من میگیره

اون خیلی حس فضولیشم قویه گاهی بابامو شیر میکنه ک سرک بکشه بالاخره ک ازدواج میکنم هرچی باشه میان خونم ...

بازم میگم سیاست داشته باش و نزار از زندگیت و شوهرت و رابطت با شوهرت چیزی بدونه به باباتم نگو هرچی پرسید بگو میگذره خوبه شکر خدا و... اصلا چیزی نگو 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز