من 5 شنبه از سرکار رفتم خانه ساعت 5 بود شام گذاتشم و خانه تمیز کردم دوستم زنک زد شام امد خونمون دیکه رفتن و من موندم و کارای بعد مهمونی
جمه پاشدم چند تا کابینت تمیز کردم و انباری رو ریختم بیرون ساعت 7 شب نهار خوردیم الانم امدم بیرون احساس می کنم خونم کثیفه