باید قبول کرد که پسر شما توی بچگی چیزای زیادی رو تجربه کرده که هرکدوم از اینا اثرات عمیقی روی روحیه اش گذاشته.یکی اینکه میگید پسرتونو کتک میزنه این همه و همه اش به دلیل حسودی کردنه !حقم داره حسودی کنه شما هرچقدرم بهش محبت بکنید بازم یه جایی از ذهنش این کلمات حک شدن که چون بچه واقعی شما نیست ممکنه بچه های خودتونو بیشتر ازش دوست داشته باشید یا...
علاوه بر همه ی اینها تنها نتیجه ای که از خراب کردن وسیله ها میتونیم بگیریم اینه که فقط دنبال جلب توجه کردن و صحبت کردن بیشتر با شماست .حس میکنه باید مثل یه بچه ی خیلی کوچیک خرابکاری بکنه یا کارای اشتباهی رو انجام بده اینطوری شمام فکر میکنید که مثل بچه های کوچیک به مراقبت بیش از حد نیاز داره و توجهتون بهش جلب میشه پس اینطوری میتونه هم توجهتونو بخره هم زمان حرف زدن باهاتونو.
از هرچیم بگذریم نمیتونیم وسواس فکری بیش از حدی رو که داره نادیده بگیریم!پسرتون یه ناراحتی یا یه غم خیلی عمیقی رو داره از درون به دوش میکشه که همه ی اینا باعث فکرای بیش از حد میشه!انقدر که وقتی دستشویی میره ساعت ها اب رو باز میذاره یا انقدر تو فکره که اصلا از محیط بیرون خبری نداره و ساعت ها به همین منوال میگذره.افت شدید تحصیلی و موفق نبودن توی چیزای دیگه ام همه اش به خاطر نداشتن تمرکزیه که منشاش از وسواس فکری میاد .
خدا بهتون صبر بده و امیدوارم بتونید به خوبی بزرگش کنید چون اون الان واقعا از ته دل شمارو دوست داره و نمیخواد از دستتون بده.
حتما حتما ام اول خودتون برید مشاوره چند جلسه که راه های تربیت کردن اینطور بچه هارو یادبگیرید بلکه یه مقدار کارتون راحت تر بشه و بعد از اون هم حتما سعی کنید بچه ارو پیش مشاور ببرید و سعی کنید به خودشم نگید که مشکل خاصی داره و طوری تظاهر کنید که انگار این حرف زدنا با مشاور برای همه ی بچه ها لازمه.
میدونم خیلی طولانی شد ولی خب این نظریه که من دارم🥲😂