2777
2789
من چند ماه پیش با شوهرم مشکل داشتیم و رفتم خونه پدریم.بعد از دو هفته برگشتم شوهرم اومد دنبالم و برگشتم و الان بعد از حدود چها ماه فهمیدم حامله شدم امروز فکر و خیال ناجور ولم نمیکنه همش فک میکنم شوهرم منو با بچه سرگرم کرده ک خودش راحت باشه.همیشه وقتی ملک یا زمین میخرید ب نام من میخرید ولی دیروز ی مغازه معامله کرد ب نام خودش و اصلا بهم نگفت ب نامت کنم یا چی.میترسم تو نقشه باشه.اعصابم خرده.نگید بچگانه فک میکنم چون هنوز با بارداریم کنار نیومدم
من با این قسمت قضیه که مشکل داشتی و خونتو ترک کردی مشکل دارم وقتی مشکل داری وایستا بجنگ و مشکلاتو حل کنید ترکه منزل شد راهه حل ... وقتی خونتو ترک میکنی یعنی ضعف هر مشکلی هم داری باید بمونیو بجنگی تا حل شه ... این حرفه مادره منه
خدایا از منو فرزندم حفاظت کن کسه بیکسان تویی

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مهدیه جون خودمم میفهمم حساس شدم هی ازم میپرسه دوستم داری یا ن ولی من قلبا انگار تو وجودم خالیه حتی بچه ی تو دلمم دوسش ندارم احساس میکنم دارم گناه میکنم ک وارد این دنیاش میکنم فک میکنم نمیتونم واسش انرژی ندارم ک بذارم فک میکنم نمیتونم بهش برسم مثل ی مادر خوب
سارگل جان نزار دنیا بیاد من با شوهرم مسکل داشتم و دارم اصلا انرزی برا بچه ام ندارم طفلک خیلی مظلومه خیلی ضربه میخورن ، نکن اول اوضاعت رو روبراه کن بعد
من خوشبخت میشم چون به قدرت خدا اعتماد دارم😍😍😉😉
عزیزم زندگی که همش نباید به نام و بکام شما باشه همسرت هم باید احساس قدرت کنه وقتی مال بنام همسرت باشه با انرژی بیشتر به شما و فرزندت اهمیت میده صمن اینکه تو بارداری حساسیت زیاده اینو مرتبا به خودتون یادآوری کنید که گذشت زمان و عبور از این دوره مشکلاتتون رو حل میکنه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز