2777
2789

دخترم تب داشت صبح تبش خیلی بود شوهرم گفت من میخوام برم سر کار ببرش خونه مادرم سر راهم میوه بگیر بده بهش تا تبش بیاد پایین من بهش قطره دادم دیدم نیومد پایین بردمش خونه مادر شوهرم که عمه ام هم هست بعد بهش بگفتم نگاه سرش کن ببینم تب داره گفت حتمان بردیش خونه مادرت روستا خیلی دلم گرفته من کلان ده روز ده روز میرم سر میزنم هر روز دختراش زنگ میزنه میاد خونش نخواستم دعوا کنم فقط گفتم این چه حرفیه اینجام نباید بیام خونه خودم بهتره  الان اومدم خونا خودم تب دخترم نرماله اما دلم شکسته بغض کردم خدا کنه داماداشون نزارن دخترشون بره خونشون ببینم چه حالی دارن . واقعان پاش لب گوره از خدا نمیترسه همیشه دل منو میشکنه خدا کنه زودتر بمیره از دستش راحت شم

انشالله مشکلت حل شه



تاپیکم رو ببینید 


بابام هنوزم ب خونه برنگشته😔😔😔

صلوات هدیه به شهید ابراهیم هادی 🌸❤️(الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)......اول از همه باید بگم که : دعای نی نی سایتی ها واقعا میگیره قلب های نی نی سایتی ها خیلی پاکه من از دعاشون معجزه دیدم...💚 تو یه تیکه از قلب منی:) پس مهم نیست چقدر قهر کنیم و به هم اخم کنیم چون هم من هم خودت می‌دونیم بین ما تنها چیزی که عوض می‌شه شدت دیوونگیامونه. می‌دونی نزدیکت بودن مثل چی می‌مونه؟ مثل کاری که اردیبهشت با شکوفه های انار می‌کنه🪴🌸 مثل دادن دریا به ماهی های رنگی اکواریوم مثل قطره های بارون واسه غنچه های تازه  مثل کاری که نقاش با بوم سفیدش می‌کنه آره جون من، کلمات پیش دل ما پا افتاده ست شما برای من خیلی عمیق تر از دوستت دارمی🫀🫂

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همه مادرشوهرا وقوم شوهر همینن تنها نیستی

زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه!"جهنم من شوهرم و خانواده شن! من جهنمو توی این دنیا تجربه کردم"بی صبرانه منتظر اون روزی هستم که تک تک بابت دونه به دونه بدی هاشون تقاص بدن... میگن دعای نی نی سایتیا گیراست ومن اینو به چشم دیدم؛دعاکنید هرچه زودتر شاغل بشم وخونه دار بشم و بتونه دخترمو بیارم کنارخودم و بادخترم یه زندگی آروم رو تجربه کنیم؛من سنی ندارم این همه درد واسه من وبچه م زیادیه!خدایا دخترم وآینده مونو به دستای پرقدرت تو می سپارم؛زندگی وآینده ای پر از آرامش و خوشبختی برامون رقم بزن....دلم برای خود سابقم خیلی تنگ شده....چه زود دیر شد....

شایدم منظورش اینه که روستا سرده

البته اگه سردسیر زندگی میکنی

زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه!"جهنم من شوهرم و خانواده شن! من جهنمو توی این دنیا تجربه کردم"بی صبرانه منتظر اون روزی هستم که تک تک بابت دونه به دونه بدی هاشون تقاص بدن... میگن دعای نی نی سایتیا گیراست ومن اینو به چشم دیدم؛دعاکنید هرچه زودتر شاغل بشم وخونه دار بشم و بتونه دخترمو بیارم کنارخودم و بادخترم یه زندگی آروم رو تجربه کنیم؛من سنی ندارم این همه درد واسه من وبچه م زیادیه!خدایا دخترم وآینده مونو به دستای پرقدرت تو می سپارم؛زندگی وآینده ای پر از آرامش و خوشبختی برامون رقم بزن....دلم برای خود سابقم خیلی تنگ شده....چه زود دیر شد....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792