حال روحیم خوب نیس تاپیکای قبلیمو بخونید متوجه میشید
چیکار کنم؟ با نامزدم سرد بشم؟ آخه اون سرد نمیشع؟
غمگین باشم پیشش؟ نمیگه این افسرده س؟
غر بزنم؟ نمیگه این مریضه.. غر غروئه؟
یا همه چیو بریزم تو خودم و خوب باشم باهاش؟
آخه من این آدمو دوس دارم چیکار کنم
شاید مشکل از منه که نمیتونم گذشت کنم؟ نه؟
یا شایدم مشکل از اونه🤔
این حرفارو بیشتر به خاطر موضوع تاپیک های قبلم گفتم
اما این آدم مشکلات دیگه ای هم داره... اصلا اهل عشق و حال نیس... یه بار بهم نمیگه بیا بریم بیرون.. بعضی وقتام که برای انجام یه کار واجب میبرتم بیرون ساعت ۹ منو میاره میندازه خونه بدون هیچ شامی خودشم میاد خونه ما شام میخوره.. یعنی انقدر براش بی اهمیتم؟!
تا خودم نگم هیچی نمیگیره برام... مریض میشم هیچی نمیگیره برام....
یعنی انقدر براش بی اهمیتم؟!
میخواد منو ببینه میاد خونمون نمیبرتم بیرون
یعنی انقدر براش بی اهمیتم؟!