دیروز که بهش گفتم تموم روزهام اومدم تو ذهنم از جلو چشمام رد شد،۷سال کم نیست. من نمیخوام به اجبار دوسم داشته باشه.
بنظرتون شنبه برم بهش بگم من نتونستم به دوستم،بگم و اینکه خواستم قبل از اینکه ناامیدش کنم ازتون بپرسم چقدر رابطتون جدیه؟
بخدا از دیروز،مثل افسرده ها تو فکرم ،مامانم هی میگه چته هی میگم هیچی،دیشب با بابام دعوام شد......
میخوام فقط بدونم واقعا جدیه،یا نه
نفهمیدم چی شد؟ هفت سال چی؟
حالا واقعا با کسی هستی؟
ب نظرم دیگه هیچی نگو
سعی کن دل بکنی
خودت دوستش داری یا دوستت ؟هفت سال چیه که میگی /؟
به نظرم اگر میخواست میتونست یک فرصت بده یا حتی بپرسه اون طرف کیه ولی حتی نپرسید ....
و این نشونه خوبی نیست به نظرم
خودتو کوچیک نکن
وقتی فامیلتونه و اونم تو رو میشناسه اگر احساسی داشت اونم بهت میگفت
میدونی از چی میسوزم،ما بچگی همبازی،بودیم. یکبار ۷سالم بود اون ۱۲. سنی واقعا نداشتیم برگشتم بهش گفتم بیا دکتربازی کنیم من دکتر تو مریض🙃اون یه دکتر بازی دیگه کرد،ببخشید اونجاشا به من نشون داد،بعد مجبورم کرد ببخشید جیشش رو بخورم گفت اگه دوسم داری بخور. بخدا هرشب برای خودم تعریف میکنم یادم نره،بعد بهم گفت من بزرگ میشم میام باهم ازدواج کنیم.🥲🥲یعنی واقعا یادش نمیااد.چقدر من خر بودمممم
ببخشید دارم خفه میشم هیچکی را ندارم براش بگم
