گفتم تاپیک مادرشوهر دوست دارین براتون بگم
نهار خونه مادرشوهرم بودم دوستم تو بازارتهران بود زنگ زد گفت چی نیاز داری منم ی جین جوراب۱۲ مردونه ی جین ۶ زیرپوش مردونه آستین دار سفارش دادم گفتم جنس خوب میخوام کاش میرفتم بیرون صحبت میکردم همون موقع مادرشوهرم گفت چه خبره با جین سفارش میدی گفتم باشه خونه خراب شدنی نیس( اما قصدم بیشتر این بود از دوستم خرید کنم ) برگشته میگه هر وقت نیاز داری میگیری دیگه بزار ی کم پول تو کارتت بمونه ناراحت نشی اما خیلی ولخرجی
گفتم نه ناراحت نشدم این خریدا هم برای مهدی(همسرم)کردم
بعدازظهر امدم خونه رو مبل دراز کشیدم ی سیب هم دستم ی فکری کردم زنگ زدم همسرم گفتم ۱۰ تومن پول بزن کارتم کار واجب دارم همسرم گفت مگه نداری خودت؟ گفتم چرا دارم میخوام تو الان بهم بدی
۲ دقیقه بعد اس ام اس بانک امد
تا سیب خوردنم تموم شه تو دی جی کالا ۱۰ میلیون و ۱۵۰ خرید کردم در عرض چند دقیقه (خدایی چرت و پرت نخریدم)
همسرم میدومم شب میاد میگه چه کردی ؟خریدها رو نشونش میدم بره برا مامانش تعریف کنه