شاید باورتون نشه
نشستیم داریم غذا میخوریم یهو گفت مامان اون کیه
پشت سرمو نگاه کردم دیدم چیزی نیست
گفتم مامان چیزی نیست غذاتو بخور
دوباره گفت تو کی هستی بیا بیرون
بعد بهم گفت مامان میگه من جنم
دارم میمیرم از ترس
تو خونه تنهام
تا الان هم اصلا و ابدا درباره جن حرف نزدم
سه سالشه بچم